جدول جو
جدول جو

معنی تعدیل - جستجوی لغت در جدول جو

تعدیل
راست کردن، برابر کردن، دو چیز را با هم مساوی کردن، هم وزن کردن
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
فرهنگ فارسی عمید
تعدیل
(بَ)
راست کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). راست کردن. یقال:عدل الحکم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). راست و درست کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج). راست کردن چیز یا حکمی. (از اقرب الموارد). راستی و درستی و برابری و صحت و عدالت. (ناظم الاطباء) ، عدل خواندن. (تاج المصادر بیهقی). عادل خواندن. (زوزنی). شایستۀ گواهی گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (ازآنندراج). پاک گردانیدن شاهد. (از اقرب الموارد) ، تسویه. (کشاف اصطلاحات الفنون) ، برابر کردن ترازو را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). برابر کردن چیزی را به چیزی. (غیاث اللغات) (آنندراج). برابر کردن ترازو و کیل را. (از اقرب الموارد) ، عدلین قرار دادن کالا را. (از اقرب الموارد) ، یقال: شرب حتی عدل، یعنی نوشید چندان که شکمش مانند تنگبار گردید، بدرستی نمودن کاری را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
- جرح و تعدیل، رجوع به جرح و جرح و تعدیل شود.
- علم تعدیل، صاحب کشف الظنون بنقل از مولی ابن الخیر در ذیل علم تعریف آرد که: علمی است که بدان تفاوت شب و روز و تداخل ساعات در شب و روز بهنگام اختلاف آنها در تابستان و زمستان شناخته شود و سپس آرد که ابن الخیر این دانش را از فروع علم هندسه دانسته و شاید آنچه وی یاد کرده همان تعدیلات مستعمل دردستوری است که برای استخراج تقویم از زیج وضع شده ودر آن جدول تعدیل ایام است و در زیج جدولهایی در این باره یافت میشود و پیداست که اگر مراد وی این معنی باشد آنگاه تعدیل از مسائل علم زیج و تقویم است...و خلاصه علم بودن آن درست نیست. رجوع به کشف الظنون و تعدیل شمس شود
لغت نامه دهخدا
تعدیل
راست کردن، عادل خواندن
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
فرهنگ لغت هوشیار
تعدیل
((تَ))
راست کردن، معتدل کردن، تقسیم کردن از روی عدالت، راست کار خواندن، پارسا داشتن، کم کردن
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
فرهنگ فارسی معین
تعدیل
متعادل سازی، برابر ساختن، معادل کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تعدیل
تعديلٌ
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به عربی
تعدیل
Extenuation
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تعدیل
atténuation
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تعدیل
złagodzenie
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به لهستانی
تعدیل
تخفیف
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به اردو
تعدیل
смягчение
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به روسی
تعدیل
Milderung
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به آلمانی
تعدیل
пом'якшення
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تعدیل
مدولاسیون، تنظیم
دیکشنری اردو به فارسی
تعدیل
kupunguza
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تعدیل
শমন
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به بنگالی
تعدیل
缓解
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به چینی
تعدیل
hafifletme
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تعدیل
완화
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به کره ای
تعدیل
緩和
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تعدیل
शमन
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به هندی
تعدیل
peringan
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تعدیل
การบรรเทา
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به تایلندی
تعدیل
verlichting
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به هلندی
تعدیل
atenuación
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تعدیل
attenuazione
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تعدیل
atenuação
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تعدیل
הקלה
تصویری از تعدیل
تصویر تعدیل
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعجیل
تصویر تعجیل
شتافتن و پیشی نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعدید
تصویر تعدید
به شمار آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعدیق
تصویر تعدیق
خود رایی
فرهنگ لغت هوشیار
فرویش، بیکار کردن هشتن، رستی -1 بیکار کردندست از کار کشیدن، مهمل گذاشتن تیمار نداشتن، بیکاری، روز بیکاری، جمع تعطیلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبدیل
تصویر تبدیل
دگرگونی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعجیل
تصویر تعجیل
شتاب کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تعطیل
تصویر تعطیل
فرویش، بسته، بیکار
فرهنگ واژه فارسی سره