پردود شدن خانه. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). از دود پر گردیدن خانه، مطاوع تعجیج است، یقال: عجج البیت فتعجج. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به تعجیج شود
پردود شدن خانه. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). از دود پر گردیدن خانه، مطاوع تعجیج است، یقال: عجج البیت فتعجج. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به تعجیج شود
خانه پردود کردن. (تاج المصادر بیهقی). از دود پر کردن خانه و جز آن، یقال:عجج البیت دخاناً و من الدخان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). پر کردن خانه از دود. (از اقرب الموارد) ، برانگیختن باد غبار را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، برانگیختن باد چیزی را. (از اقرب الموارد)
خانه پردود کردن. (تاج المصادر بیهقی). از دود پر کردن خانه و جز آن، یقال:عجج البیت دخاناً و من الدخان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). پر کردن خانه از دود. (از اقرب الموارد) ، برانگیختن باد غبار را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، برانگیختن باد چیزی را. (از اقرب الموارد)
بند نمودن چهارپایه را در خانه و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بند کردن بارگی را در خانه و برپای داشتن. (از اقرب الموارد) ، کج شدن بنا. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
بند نمودن چهارپایه را در خانه و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بند کردن بارگی را در خانه و برپای داشتن. (از اقرب الموارد) ، کج شدن بنا. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)