جدول جو
جدول جو

معنی تعثکل - جستجوی لغت در جدول جو

تعثکل(بَذْ وْ)
بسیارخوشه گردیدن عذق. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بسیارخوشه گردیدن عذق یعنی خرمابن با بار. (ناظم الاطباء). عذق متعثکل و معثکل و نخله متعثکله، نعت است از آن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ عَ کِ / کَ)
خرمابن که بسیار خوشه گردد. (آنندراج). نعت است از تعثکل. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ عَ کِ)
منگوله دار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). هودج معثکل، هودج زینت شده از پشم و جز آن. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به عثکله و عثکوله شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ عَ کِ لَ / کَ لَ)
بسیارخوشه. یقال: عذق متعثکل و نخله متعثکله و کذلک عذق متعثکل و نخله متعثکله. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا