جدول جو
جدول جو

معنی تعبشم - جستجوی لغت در جدول جو

تعبشم
(بَ)
عبشمی شدن. (منتهی الارب). عبشمی یعنی از طایفۀ عبدشمس شدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ)
خشک شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). سخت پیر شدن و خشک شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دعوی باطل کردن بر کسی:تعبشنی بدعوی باطل، ادعاها علی ّ. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا