هم پشت شدن. (زوزنی). یکدیگر را یاری کردن. (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). یاری کردن بعض قوم بعضی دیگر را. (از اقرب الموارد). با هم مددکاری یکدیگر کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج) : از خار و خاشاک و شاخ و بال بیشه ای که در آن حوالی بود دستهای فراوان به تعاون دستها فراهم آوردند و غور آن خندق بینباشتند. (ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 250)
هم پشت شدن. (زوزنی). یکدیگر را یاری کردن. (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). یاری کردن بعض قوم بعضی دیگر را. (از اقرب الموارد). با هم مددکاری یکدیگر کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج) : از خار و خاشاک و شاخ و بال بیشه ای که در آن حوالی بود دستهای فراوان به تعاون دستها فراهم آوردند و غور آن خندق بینباشتند. (ترجمه تاریخ یمینی چ اول تهران ص 250)
اندخسیدن. (منتهی الارب). اندخسیدن و پناه دادن و پناه گرفتن. (ناظم الاطباء). پناه گرفتن و اعوذباﷲ گفتن و اندخسیدن. (آنندراج). اعتصام و پناه گرفتن به چیزی. (از اقرب الموارد). بازداشت خواستن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی)
اندخسیدن. (منتهی الارب). اندخسیدن و پناه دادن و پناه گرفتن. (ناظم الاطباء). پناه گرفتن و اعوذباﷲ گفتن و اندخسیدن. (آنندراج). اعتصام و پناه گرفتن به چیزی. (از اقرب الموارد). بازداشت خواستن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی)