جدول جو
جدول جو

معنی تظییٔ - جستجوی لغت در جدول جو

تظییٔ(بَ تَ رَ)
اندوهگین گردانیدن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ تِ)
دوختن مشک را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
(تَ صَ)
تنیئه. رجوع به همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(اِنْ)
پختن گوشت را چنانکه بریان و نیک پخته شود یا از استخوان جدا گردد. (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
برانگیختن کسی را بر کاری. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، نفرین کردن کسی را که خدا زشت گرداند روی او را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
اندک تر کردن سر را یا نیکو نشستن آن را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، سرخ شدن گرفتن غورۀ خرما. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا