جدول جو
جدول جو

معنی تظلمگاه - جستجوی لغت در جدول جو

تظلمگاه
(تَ ظَلْ لُ)
جایی که در آن دادخواهی کنند. محل تظلم و دادخواهی:
زو مظالم توز و ظالم سوزتر، شاهی نبود
تا تظلمگاه این میدان اغبر ساختند.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 114).
وز پی آنکه در تظلمگاه
این تظلم نیاورم بر شاه.
نظامی.
و رجوع به تظلم و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ یَمْ مُ)
تیممگه. جای تیمم. خاک پاکیزه ای که بر آن تیمم توان کرد. خاکی خشک و عاری از رطوبت:
دجله ز تف آه خود، کردم تیممگاه خود
بغداد را در راه خود از دیده طوفان دیده ام.
خاقانی.
شده ست از آه دریاجوشش من
تیممگاه عیسی قعر دریا.
خاقانی.
پس به عهد مستضی امسال دیدم در تموز
کز تیممگاه صد نیلوفرستان دیده اند.
خاقانی.
رجوع به تیمم و مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(تَ وَلْ لُ)
محل تولد. مسقطالرأس. جایی که انسان در آن بدنیا آید:
شهر شاپورم تولدگاه بود
در حرمگاه رضاام راه بود.
عطار.
رجوع به تولد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تظلمات
تصویر تظلمات
جمع تظلم
فرهنگ لغت هوشیار