جدول جو
جدول جو

معنی تظاهر - جستجوی لغت در جدول جو

تظاهر
وانمود، خودنمایی، دگر فریبی، پدیداری، خود نمایی، آشکار شدن
تصویری از تظاهر
تصویر تظاهر
فرهنگ واژه فارسی سره
تظاهر
خود نمایی، فرانمودی پس گرگ سخن نمی گفت و چنان فرا می نمود که من بی تحقیق قدم در کاری ننهم (کلیله و دمنه) هوختن، هم پشتی آشکار شدن خود نمایی کردن، چیزی را ظاهرا بخود بستن خود را بداشتن صفتی وانمود کردن، هم پشت شدن یکدیگررا یاری کردن، خود نمایی، عوام فریبی، تظاهر کردن،جمع تظاهرات
فرهنگ لغت هوشیار
تظاهر
آشکار شدن، خودنمایی کردن، خود را به داشتن حالت یا صفتی وانمود کردن، هم پشت شدن، یکدیگر را یاری کردن
تصویری از تظاهر
تصویر تظاهر
فرهنگ فارسی عمید
تظاهر
((تَ هُ))
خودنمایی کردن، پشت هم شدن، یکدیگر را یاری کردن
تصویری از تظاهر
تصویر تظاهر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تظاهری
تصویر تظاهری
Pretentious
دیکشنری فارسی به انگلیسی
претенциозный
دیکشنری فارسی به روسی
претензійний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
आडंबरपूर्ण
دیکشنری فارسی به هندی
ঢাকঢোল পিটানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
دکھاوا کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از متظاهر
تصویر متظاهر
وانمودگر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متظاهر
تصویر متظاهر
تظاهر کننده، ظاهرساز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متظاهر
تصویر متظاهر
تظاهر کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متظاهر
تصویر متظاهر
((مُ تَ هِ))
تظاهرکننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مظاهر
تصویر مظاهر
(پسرانه)
جلوه ها، نشانه ها
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بظاهر
تصویر بظاهر
آشکارا، ظاهراً
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجاهر
تصویر تجاهر
تظاهر، آشکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مظاهر
تصویر مظاهر
مظهرها، محل ظهورها، جاهای آشکار شدن، جمع واژۀ مظهر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مظاهر
تصویر مظاهر
حمایت کننده و پشت به پشت دهنده جمع مظهر، محلهای ظهور و آشکار شدن
فرهنگ لغت هوشیار