- تظاهر
- وانمود، خودنمایی، دگر فریبی، پدیداری، خود نمایی، آشکار شدن
معنی تظاهر - جستجوی لغت در جدول جو
- تظاهر
- خود نمایی، فرانمودی پس گرگ سخن نمی گفت و چنان فرا می نمود که من بی تحقیق قدم در کاری ننهم (کلیله و دمنه) هوختن، هم پشتی آشکار شدن خود نمایی کردن، چیزی را ظاهرا بخود بستن خود را بداشتن صفتی وانمود کردن، هم پشت شدن یکدیگررا یاری کردن، خود نمایی، عوام فریبی، تظاهر کردن،جمع تظاهرات
- تظاهر
- آشکار شدن، خودنمایی کردن، خود را به داشتن حالت یا صفتی وانمود کردن، هم پشت شدن، یکدیگر را یاری کردن
- تظاهر ((تَ هُ))
- خودنمایی کردن، پشت هم شدن، یکدیگر را یاری کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Pretentious
претенциозный
prätentiös
претензійний
pretensjonalny
pretensioso
presuntuoso
pretencioso
prétentieux
pretentieus
berpretensi
متظاهرٌ
आडंबरपूर्ण
מתנשא
うぬぼれた
허세 부리는
gösterişli
kujifanya
ঢাকঢোল পিটানো
دکھاوا کرنے والا
وانمودگر
تظاهر کننده، ظاهرساز
تظاهر کننده
آشکارا، ظاهراً
تظاهر، آشکار کردن
مظهرها، محل ظهورها، جاهای آشکار شدن، جمع واژۀ مظهر
حمایت کننده و پشت به پشت دهنده جمع مظهر، محلهای ظهور و آشکار شدن