- تطلیب
- به مولش خواستن (مولش مهلت)
معنی تطلیب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خوشبو گرداندن بویه دار کردن بویاندن پاکیزه گردانیدن طیب و طاهر کردن، حلال کردن
به ریسمان بستن، دراز ماندن
رها کردن، هشتن، طلاق گفتن (همسر)
فزونش
نیکو کردن آواز
درمان کردن
بردار کردن، کشیدن بدار
باز گونه کردن، دگراندن دگر کردن زیر و رو کردنباژگون کردن، دیگرگون کردناز حالی بحالی در آوردن، بدل کردن حرف بحرف دیگر، بازگوئی، دیگرگونی، جمع تقلیب
علف دادن به ستور و جز آن
غلبه دادن
موی بر کندن، نکوهیدن، دشنام گویی
بر غلانیدن، تباه انگیزی، گرد گردن سپاه
جمع کردن مال و باز داشتن آنرا از دیگری و بمعنای پر کردن و لبریز نمودن
رها کردن، خانوادۀ خود را رها کردن، زن خود را طلاق دادن و رها کردن
برگردانیدن، وارون کردن، دگرگون کردن، وارون کردن کلمه و بدل کردن حرفی به حرف دیگر
چیره گردانیدن، چیره ساختن، غلبه دادن
پاک و پاکیزه کردن، طیب و طاهر کردن، حلال کردن
خوشبویی بویگی، پاکیزگی عطر زدنخود را خوشبو کردن بوی خوش زدن
پیاپی جستن یا جستن
خود را خوش بو ساختن، عطر زدن
پیاپی جستن، برای به دست آوردن چیزی بازحمت در جستجوی آن برآمدن
بسیار جوینده