جدول جو
جدول جو

معنی تصیطر - جستجوی لغت در جدول جو

تصیطر
برگماشته شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تسیطر. (از اقرب الموارد). رجوع به تسیطر شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ قِ)
برگماشته شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مسلط شدن بر چیزی و اشراف داشتن و نگهبانی کردن بر آن و متعهد احوال آن شدن. (از متن اللغه) ، مسلط کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی). میل دادن و بازگردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گردانیدن و تغییر دادن از صورتی یا حالتی به صورت یا حالت دیگر. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ صَ طِ)
برگماشته، حافظ و نگهبان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
به پدر خود مانا شدن. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تسیطر
تصویر تسیطر
مسلط کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصیر
تصویر تصیر
باب مانی همانند پدر بودن
فرهنگ لغت هوشیار