- تصویح
- گیاخشکاندن سبزی خشک کردن
معنی تصویح - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نگاره
برنهادن
درست کردن
راحت دادن، خوشبوی گردانیدن
نا شناختن، انکار کردن
پهن کردن چیزی
هویدا گفتن، آشکار گفتن
راستداشت، درست کردن صحیح کردن غلطهای نوشته ای را درست کردن، کتابی را که ناسخان در آن تصرف کرده اند طبق قواعد بصورت اصل - یا نزدیک بدان - در آوردن، غلط گیری، جمع تصحیحات
دیدار بامدادی، نوشاندن در بامداد
خشک شدن
نقش کردن و رسم نمودن صورت و شکل
آواز کردن
کسی را در کاری به صواب منسوب کردن
مطلبی را به اشاره فهماندن
چیرگی در کار زار، خوار کردن، برگرداندن
مطلبی را به اشاره فهماندن، در ضمن گفته یا نوشتۀ خود موضوعی را با کنایه و اشاره بیان کردن
آشکار ساختن، سخنی را صریح بیان کردن، امر یا مطلبی را فاش و روشن کردن
کسی را آسایش دادن، راحتی دادن، راحت رساندن، باد زدن، شبانگاه رفتن در نزد قوم
صورت کشیدن، درست کردن صورت چیزی، شکل کسی یا چیزی را نقش کردن، شکل و صورت کسی یا چیزی که بر روی کاغذ، دیوار و مانند آن کشیده شود
اغلاط نوشته یا کتابی را گرفتن و آن را بی غلط کردن، صحیح کردن، درست کردن
به راستی و درستی امری حکم کردن، رای به درستی کاری دادن، تایید، راست و درست دانستن، راست گو دانستن، در علوم سیاسی رای موافق دادن به لایحۀ قانونی از طرف مجلس شورا یا هیئت وزیران
((تَ))
فرهنگ فارسی معین
صورت کسی یا چیزی را کشیدن، تصویرگری، صورت سازی، جمع تصاویر، صورتی که بر کاغذ، دیوار و غیره کشند، شرح دادن، شرح و بیان، سه بعدی تصویری که عمق و حجم را نشان می دهد
Ratification
Correction, Rectification
ратификация
исправление
Bestätigung
Korrektur, Richtigstellung
ратифікація