نوعی کفش تابستانی و روباز چندل، درختچه ای با برگ های نوک تیز گل های سفید خوشه ای کوچک و ریشه های تارمانند که چوب خوش بوی این درخت که برای ساختن اشیای چوبی گران قیمت به کار می رود و در طب و عطرسازی کاربرد دارد، چندن
نوعی کفش تابستانی و روباز چندل، درختچه ای با برگ های نوک تیز گل های سفید خوشه ای کوچک و ریشه های تارمانند که چوب خوش بوی این درخت که برای ساختن اشیای چوبی گران قیمت به کار می رود و در طب و عطرسازی کاربرد دارد، چَندَن
دست در دستار خوان مالیدن. (تاج المصادر بیهقی). پاک کردن دست را بمندیل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تندل. تمسح. (اقرب الموارد). خشک کردن روی را با رومال و امثال آن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : انما کره التمندل بعد الوضوء لان کل قطره توزن. (تاریخ اصفهان ابونعیم ج 1 ص 240، یادداشت ایضاً) ، دستار در سربستن. (تاج المصادر بیهقی). دستار بر میان بستن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و کسائی آرد: تندل بالمندیل وتمندل، اذا شده برأسه و اعتم به. (اقرب الموارد). یعنی استوار کردن مندیل بر سر و عمامه بستن بر آن
دست در دستار خوان مالیدن. (تاج المصادر بیهقی). پاک کردن دست را بمندیل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تندل. تمسح. (اقرب الموارد). خشک کردن روی را با رومال و امثال آن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : انما کره التمندل بعد الوضوء لان کل قطره توزن. (تاریخ اصفهان ابونعیم ج 1 ص 240، یادداشت ایضاً) ، دستار در سربستن. (تاج المصادر بیهقی). دستار بر میان بستن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و کسائی آرد: تندل بالمندیل وتمندل، اذا شده برأسه و اعتم به. (اقرب الموارد). یعنی استوار کردن مندیل بر سر و عمامه بستن بر آن
خوشبوی شده با صندل. (ناظم الاطباء). آمیخته با صندل. به صندل آمیخته: این جوی معنبربر و این آب مصندل پیش در آن بارخدای همه احرار. منوچهری. - پیراهن مصندل، پیراهنی است که صندل سپید را به گلاب بسایند و کافور اندر وی مالند و پیراهنی توزی بدان تر کنند و به هوا خشک کنند و هر وقت اندک گلاب بر این پیراهن پاشند و درپوشند. و اگر دستارچۀ توزی همچنین مصندل کنند و بر روی بالین گسترند سخت صواب باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). چون بیدار شود (آن را که غشی افتاده است) پیراهن مصندل پوشانند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
خوشبوی شده با صندل. (ناظم الاطباء). آمیخته با صندل. به صندل آمیخته: این جوی معنبربر و این آب مصندل پیش در آن بارخدای همه احرار. منوچهری. - پیراهن مصندل، پیراهنی است که صندل سپید را به گلاب بسایند و کافور اندر وی مالند و پیراهنی توزی بدان تر کنند و به هوا خشک کنند و هر وقت اندک گلاب بر این پیراهن پاشند و درپوشند. و اگر دستارچۀ توزی همچنین مصندل کنند و بر روی بالین گسترند سخت صواب باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). چون بیدار شود (آن را که غشی افتاده است) پیراهن مصندل پوشانند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
دستار در سر بستن. (زوزنی) ، دست پاک کردن بمندیل و مالیدن بدان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، و انکر الکسائی تمندل و تندل بالمندیل و تمندل، اذا شده برأسه و اعتم به. (اقرب الموارد)
دستار در سر بستن. (زوزنی) ، دست پاک کردن بمندیل و مالیدن بدان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، و انکر الکسائی تمندل و تندل بالمندیل و تمندل، اذا شده برأسه و اعتم به. (اقرب الموارد)
درختی کوچک بومی هند که از قطعات ضخیم چوب آن وسایل چوبی می سازند. نمونه هایی از این گیاه از راه ارتباط با ریشه و حتی ساقه گیاهان گوناگون بخشی از دوره زیستی خود را به حالت انگلی می گذرانند
درختی کوچک بومی هند که از قطعات ضخیم چوب آن وسایل چوبی می سازند. نمونه هایی از این گیاه از راه ارتباط با ریشه و حتی ساقه گیاهان گوناگون بخشی از دوره زیستی خود را به حالت انگلی می گذرانند
اگر در خواب بیند که صندل داشت، دلیل است که مردم مدح و ثنای او گویند. اگر بیند که صندل سفید داشت، دلیل که از بزرگی منفعت بیند. محمد بن سیرین دیدن صندل به خواب بر سه وجه است. اول: ثنا و آفرین. دوم: خیرو برکت. سوم: جاه و حرمت.
اگر در خواب بیند که صندل داشت، دلیل است که مردم مدح و ثنای او گویند. اگر بیند که صندل سفید داشت، دلیل که از بزرگی منفعت بیند. محمد بن سیرین دیدن صندل به خواب بر سه وجه است. اول: ثنا و آفرین. دوم: خیرو برکت. سوم: جاه و حرمت.