معنی تصلیح - جستجوی لغت در جدول جو

تصلیح

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تسلیح — تصویر تسلیح

سلاح دادن، سلاح پوشاندن، مسلح ساختن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تصریح — تصویر تصریح

آشکار ساختن، سخنی را صریح بیان کردن، امر یا مطلبی را فاش و روشن کردن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تصحیح — تصویر تصحیح

اغلاط نوشته یا کتابی را گرفتن و آن را بی غلط کردن، صحیح کردن، درست کردن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تملیح — تصویر تملیح

نمک ریختن در غذا، سخن ملیح گفتن، کلام ملیح آوردن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تصلیل — تصویر تصلیل

بانگیدن لگام

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تصلید — تصویر تصلید

فرازفتیدن: زفت گشتن بسیار (زفت ممسک بخیل)

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تصلیب — تصویر تصلیب

بردار کردن، کشیدن بدار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تصفیح — تصویر تصفیح

پهن کردن چیزی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تصریح — تصویر تصریح

هویدا گفتن، آشکار گفتن

فرهنگ لغت هوشیار

راستداشت، درست کردن صحیح کردن غلطهای نوشته ای را درست کردن، کتابی را که ناسخان در آن تصرف کرده اند طبق قواعد بصورت اصل - یا نزدیک بدان - در آوردن، غلط گیری، جمع تصحیحات

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تصبیح — تصویر تصبیح

دیدار بامدادی، نوشاندن در بامداد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تصویح — تصویر تصویح

گیاخشکاندن سبزی خشک کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تملیح — تصویر تملیح

فربه شدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تبلیح — تصویر تبلیح

بماندن، عاجز و درمانده شدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تصلیم — تصویر تصلیم

از بن بریدن گوشی و بینی را

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تصلیه — تصویر تصلیه

نماز گزاری

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تسلیح — تصویر تسلیح

زینش زینه دادن سلاح دادن سلاح پوشانیدن، جمع تسلیحات

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تصلیع — تصویر تصلیع

عذر آوردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تصریح — تصویر تصریح

((تَ))

روشن گفتن، آشکار ساختن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تملیح — تصویر تملیح

((تَ))

نمک ریختن، سخن ملیح گفتن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تصحیح — تصویر تصحیح

((تَ))

درست کردن، صحیح کردن غلط های نوشته ای، غلط گیری

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تسلیح — تصویر تسلیح

((تَ))

سلاح پوشانیدن، سلاح دادن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تصحیح — تصویر تصحیح

درست کردن

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از تصحیح — تصویر تصحیح

Correction, Rectification

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از تصحیح — تصویر تصحیح

correction, rectification

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از تصحیح — تصویر تصحیح

исправление

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از تصحیح — تصویر تصحیح

Korrektur, Richtigstellung

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از تصحیح — تصویر تصحیح

виправлення , виправлення

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از تصحیح — تصویر تصحیح

korekta

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از تصحیح — تصویر تصحیح

更正 , 纠正

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از تصحیح — تصویر تصحیح

correção, retificação

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از تصحیح — تصویر تصحیح

correzione, rettifica

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از تصحیح — تصویر تصحیح

corrección, rectificación

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از تصحیح — تصویر تصحیح

correctie, rectificatie

دیکشنری فارسی به هلندی