- تصفین
- ترتیب دادن زنبور خانه خود را
معنی تصفین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع متصف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
پالایش
خاکسپاری
مرده را در گور کردن
صافی کردن، روشن کردن
دست زدن
به رج ایستادن، رجاندن در رج ایستانیدن
بانگیدن، سوت کشیدن سافوت زدن (سوت سافوت صفیر)، زرد گرداندن رنگ زرد زدن زرد اندایی
بند کردن، محکم ساختن
پهن کردن چیزی
کفن پوشیدن مرده را
بسیار جماع کردن
مرده ای را کفن کردن، کفن پوشاندن به مرده
گنداندن، برگرداندن و تغییر دادن بو و مزۀ چیزی، در پزشکی خیسانیدن بعضی داروها در سرکه یا الکل یا مایع دیگر تا مدت معینی که بعد آن را صاف کنند و به مصرف برسانند
بال بر هم زدن پرنده، دو کف دست را بر هم زدن، دست زدن، شراب را برای صاف شدن از ظرفی به ظرف دیگر ریختن
پاک کردن، پاکیزه ساختن، صافی کردن، بی آلایش کردن چیزی، خالص کردن، پالودن، امری یا کاری را تمام کردن و انتظام دادن، رفع اختلاف کردن
تصفیۀ حساب: تسویه حساب
تصفیۀ حساب: تسویه حساب
Liquidation, Purification
ликвидация , очищение
Liquidation, Reinigung
ліквідація , очищення
likwidacja, oczyszczenie
清算 , 净化
liquidação, purificação
liquidazione, purificazione
liquidación, purificación
liquidation, purification
liquidatie, zuivering
การชำระบัญชี , การฟอกบริสุทธิ์
likuidasi, pemurnian
تصفيةٌ , تنقيةٌ