جدول جو
جدول جو

معنی تصفیق - جستجوی لغت در جدول جو

تصفیق
بال بر هم زدن پرنده، دو کف دست را بر هم زدن، دست زدن، شراب را برای صاف شدن از ظرفی به ظرف دیگر ریختن
تصویری از تصفیق
تصویر تصفیق
فرهنگ فارسی عمید
تصفیق
(تِ)
پر گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، آمیختن شراب با آب. (تاج المصادر بیهقی) (از زوزنی) ، شراب از انایی به انایی بردن. (تاج المصادر بیهقی) (از غیاث اللغات) (از آنندراج). شراب را یا شراب ممزوج را از خنوری به خنور دیگر کردن تا صاف گردد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد) ، دست بر هم زدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (آنندراج). دست بر دست زدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). زدن دو دست بر یکدیگر چنانکه آواز برآید. (از اقرب الموارد) ، به کف دست بر دست دیگر زدن. (از اقرب الموارد) ، اشتر از چراگاهی به چراگاهی بردن. (تاج المصادر بیهقی). ستور را از چراگاه به چراگاه دیگر گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اشتر را از جای چریده به جای ناچریده بردن. (از اقرب الموارد). رفتن، گرد چیزی گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، جنبانیدن باد درخت را. (آنندراج) ، بهم زدن مرغ بالهای خود را چنانکه صدا دهد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصفیق
دست زدن
تصویری از تصفیق
تصویر تصفیق
فرهنگ لغت هوشیار
تصفیق
((تَ))
دست زدن
تصویری از تصفیق
تصویر تصفیق
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از توفیق
تصویر توفیق
(پسرانه)
موفقیت، کامیابی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
به راستی و درستی امری گواهی دادن، باور کردن، گواهی نامه، جواز، در علم منطق حکم کردن بر تصوری که در ذهن است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توفیق
تصویر توفیق
کسی را به کاری مدد کردن، به کاری دست یافتن، مدد کردن بخت، فراهم شدن اسباب کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
پاک کردن، پاکیزه ساختن، صافی کردن، بی آلایش کردن چیزی، خالص کردن، پالودن، امری یا کاری را تمام کردن و انتظام دادن، رفع اختلاف کردن
تصفیۀ حساب: تسویه حساب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلفیق
تصویر تلفیق
دو چیز را به هم آوردن، دو پارۀ جامه را به هم دوختن، سخن را به هم پیوند دادن، ترتیب دادن، آراستن و با هم جور کردن، به هم پیوند دادن و مرتب ساختن کلمات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصفید
تصویر تصفید
بند کردن، محکم ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
به هم بستن بافتن، فراهم آوردن، سامان دادن، باهم آوردن بهم بستن ترتیب دادن مرتب کردن، ترتیب، جمع تلفیقات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
راستگوی داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصفیح
تصویر تصفیح
پهن کردن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توفیق
تصویر توفیق
سازگار گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
بانگیدن، سوت کشیدن سافوت زدن (سوت سافوت صفیر)، زرد گرداندن رنگ زرد زدن زرد اندایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصفین
تصویر تصفین
ترتیب دادن زنبور خانه خود را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
صافی کردن، روشن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصفیف
تصویر تصفیف
به رج ایستادن، رجاندن در رج ایستانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
((تَ یِ))
پاک کردن، صاف کردن، پالایش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توفیق
تصویر توفیق
((تُ))
موافق گردانیدن، مدد کردن، دست یافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
((تَ))
باور کردن، به راست و درست بودن مطلبی گواهی دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلفیق
تصویر تلفیق
((تَ))
به هم بستن، به هم پیوستن، مرتب کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
پالایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
گواهینامه، هایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از توفیق
تصویر توفیق
بهروزی، پیروزی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تلفیق
تصویر تلفیق
آمیزه، هم بندی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
Liquidation, Purification
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
Authentication, Verification
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
ликвидация , очищение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
аутентификация , проверка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
Liquidation, Reinigung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
Authentifizierung, Überprüfung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
ліквідація , очищення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تصدیق
تصویر تصدیق
аутентифікація , перевірка
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تصفیه
تصویر تصفیه
likwidacja, oczyszczenie
دیکشنری فارسی به لهستانی