- تصفید
- بند کردن، محکم ساختن
معنی تصفید - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پالایش
مهتر گرداندن بزرگ کردن بر کشیدن
فرازفتیدن: زفت گشتن بسیار (زفت ممسک بخیل)
صافی کردن، روشن کردن
ترتیب دادن زنبور خانه خود را
دست زدن
به رج ایستادن، رجاندن در رج ایستانیدن
بانگیدن، سوت کشیدن سافوت زدن (سوت سافوت صفیر)، زرد گرداندن رنگ زرد زدن زرد اندایی
پهن کردن چیزی
بالا رفتن، صعود کردن
اندک کردن، کم کردن عطا
آوا بر آوردن، دستکوبی دست زدن
شکار خواست، شکار کرد
هم آوای تفعیل فرستادن
صعود کردن، بالا رفتن، بالا بردن
بال بر هم زدن پرنده، دو کف دست را بر هم زدن، دست زدن، شراب را برای صاف شدن از ظرفی به ظرف دیگر ریختن
پاک کردن، پاکیزه ساختن، صافی کردن، بی آلایش کردن چیزی، خالص کردن، پالودن، امری یا کاری را تمام کردن و انتظام دادن، رفع اختلاف کردن
تصفیۀ حساب: تسویه حساب
تصفیۀ حساب: تسویه حساب
Liquidation, Purification
ликвидация , очищение
Liquidation, Reinigung
ліквідація , очищення
likwidacja, oczyszczenie
清算 , 净化
liquidação, purificação
liquidazione, purificazione
liquidación, purificación
liquidation, purification
liquidatie, zuivering
การชำระบัญชี , การฟอกบริสุทธิ์
likuidasi, pemurnian
تصفيةٌ , تنقيةٌ