جدول جو
جدول جو

معنی تصدئه - جستجوی لغت در جدول جو

تصدئه
زنگ زدودن زن آیینه را تا بدان چشم را بسرمه کشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). زنگ زدودن آینه را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
بر زمین نشاندن سرما کشت را و دیر برآوردن زمین گیاه را بجهت سرماخوردگی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بازگردانیدن برودت کشت را در زمین. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
از ’ص دی’، دست بر هم زدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). دست بر دست زدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، (از ’ص د د’) پیش آمدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصیؤ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(صَ دِ ءَ)
یدی صدئه من الحدید، دست من بوی زنگ آهن گرفته. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تصدیه
تصویر تصدیه
دست بر دست زدن
فرهنگ لغت هوشیار