جدول جو
جدول جو

معنی تصحف - جستجوی لغت در جدول جو

تصحف
بخطا خواندن نبشته را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خطا کردن قاری در خواندن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصحف
کلمه ای که طور دیگر خواندن
تصویری از تصحف
تصویر تصحف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تصحیف
تصویر تصحیف
خطا کردن در نوشتن، تغییر دادن کلمه با کم یا زیاد کردن نقطه های آن
در ادبیات در فن بدیع کلمه ای که هنگام نوشتن یا خواندن به واسطۀ تغییر کردن یا کم و زیاد شدن نقطه های آن تغییر پیدا کند مانند عبد و عید، توشه و بوسه، برای مثال مرا بوسه گفتا به تصحیف ده / که درویش را توشه از بوسه به (سعدی۱ - ۸۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصحف
تصویر مصحف
تصحیف، خطا کردن در نوشتن، تغییر دادن کلمه با کم یا زیاد کردن نقطه های آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصحف
تصویر مصحف
نامه ها و اوراقی که آن ها را در یک جلد جمع کرده باشند، کتاب، قرآن مجید
فرهنگ فارسی عمید
طریقه و مسلکی که پیروان آن به احتراز از خواهش های نفسانی و اعراض از ماسوی اللّه دلالت می شوند. اهل تصوف برای رسیدن به حقیقت باید ریاضت هایی تحمل کنند و مراحلی به نام مراحل سلوک را بپیمایند و پیر یا مرشد آنان را در پیمودن این مراحل مدد می کند، پشمینه پوش شدن، صوفی شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
دست به کاری زدن، به کاری دست یازیدن، به دست آوردن، چیزی را مالک شدن، در کاری به میل خود تغییر ایجاد کردن
تصرف عدوانی: ملکی را به زور از دست مالک آن خارج کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصفح
تصویر تصفح
چیزی را به دقت ملاحظه کردن، رسیدگی و جستجو کردن، کتابی را صفحه به صفحه و بادقت مطالعه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصلف
تصویر تصلف
تملق گفتن، چاپلوسی کردن، لاف زدن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ صَحْ حِ)
به خطا خواننده نوشته را. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تصحف شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تلحف
تصویر تلحف
نهالین دوختن (نهالین لحاف) دوآج کردن
فرهنگ لغت هوشیار
مجموعه اوراقی که در یک جلد جای دهند، مجلد، کتاب و نیز بمعنی قرآن هم آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصوف
تصویر تصوف
به مذهب صوفیه در آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصاف
تصویر تصاف
چند رستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصحب
تصویر تصحب
شرم داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصحن
تصویر تصحن
خواستن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصحیف
تصویر تصحیف
خطا کردن، در کتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصدف
تصویر تصدف
رویگردانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
دست بکاری زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متصحف
تصویر متصحف
نادرست خوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصلف
تصویر تصلف
لاف زدن
فرهنگ لغت هوشیار
پژوهش، بدقت ملاحظه کردن چیزی را نیک دیدن ژرف نگریستن رسیدگی و جستجو کردن، کتابی راصفحه بصفحه وبدقت مطالعه کردن، ژرف نگری، جستجو، جمع تصفحات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصحف
تصویر مصحف
((مُ حَ))
نامه ها و اوراقی که در یک جلد مفرد کرده باشند، قرآن مجید، مفرد مصاحف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
((تَ صَ رُّ))
به دست آوردن، مالک شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصحف
تصویر مصحف
((مُ صَ حَّ))
کلمه ای که خطا نوشته شده، کلمه ای که خطا خوانده شده، کلمه ای که به واسطه کاستن یا افزودن نقطه های حروف تغییر یافته مانند، باد، یاد، روز، زور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصفح
تصویر تصفح
((تَ صَ فُّ))
چیزی را به دقت نگریستن، کتابی را صفحه به صفحه و به دقت مطالعه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصلف
تصویر تصلف
((تَ صَ لُّ))
لاف زدن، تملّق گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصوف
تصویر تصوف
((تَ صَ وُّ))
صوفی شدن، به عرفان پرداختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصحیف
تصویر تصحیف
((تَ))
خطا خواندن، تغییر دادن واژه با کاستن یا افزودن نقطه های آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
Tenure
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
владение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
Besitz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
володіння
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
kadencja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تصرف
تصویر تصرف
任期
دیکشنری فارسی به چینی