جدول جو
جدول جو

معنی تصبصب - جستجوی لغت در جدول جو

تصبصب
(اِ)
پریشان و نیست گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : صبصبه فتصبصب، ای فرقه و محقه فتفرق و انمحق. (اقرب الموارد) ، رفتن اکثر شب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، شدت دلیری و خلاف و نزاع. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، شدت گرمی. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ صَ صِ)
شبی که بیشتر آن رفته باشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، تلف شده و نیست شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، پریشان و پراکنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). (از اقرب الموارد). و رجوع به تصبصب شود
لغت نامه دهخدا
(عَ صَ صَ)
یوم عصبصب، روز سخت گرم، یا روز سخت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ صَ صِ)
پریشان و نابود گرداننده و پریشان کننده لشکر. (از منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
ریخته شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). ریخته شدن و فرود آمدن آب از بالا به نشیب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). فرود آمدن آب از کوه. (از اقرب الموارد). تحدر. رجوع به همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(صَ صَ)
سطبر. سخت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تصبب
تصویر تصبب
ریزش ریختگی
فرهنگ لغت هوشیار