جدول جو
جدول جو

معنی تشؤم - جستجوی لغت در جدول جو

تشؤم
(اِ تِ)
خویشتن را به شام نسبت کردن، بسوی چپ گرفتن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بسوی دست چپ کسی شدن، فال بد زدن بچیزی و یعدی بالباء. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ضدتیمن. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ کِ)
فال بد زدن بچیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تطیر و ترقب شر. (از متن اللغه). تطیر و آن ضد تیمن است. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، بسوی دست چپ کسی شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بسوی چپ گرفتن کسی را. (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، گرفتن ناحیۀ شام را. (از المنجد) (از متن اللغه) ، خویشتن را بملک شام نسبت کردن. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تشأم شود
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
باخار شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). رجوع به تشویک شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
کفشیر گرفتن جراحت. (منتهی الارب). کفشیر پذیرفتن زخم و اصلاح شدن آن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ حِ)
بخشودن و مهربان شدن بر کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ترحم بر کسی. (اقرب الموارد) (المنجد) ، ناله کردن و آرزومند شدن ناقه به بچه. (از اقرب الموارد) ، مشتاق شدن به چیزی. (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
پر گشتن دهان شتر از گیاه سبز. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط)
لغت نامه دهخدا
(تُءْمْ)
همزاد. (از المنجد). دوقلو. (دزی ج 1 ص 139)
لغت نامه دهخدا
(شُءْمْ)
شترهای سیاه. (از اقرب الموارد). شتران سیاه، بخلاف حضارکه شتران سپیدند و لا واحد لهما. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تشوم
تصویر تشوم
مراغویی مرخشگی (مرخشه شوم نحس)
فرهنگ لغت هوشیار