- تشنیح
- زشت گفتن بد و بیراه گفتن
معنی تشنیح - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باز شکافی، کالبدشناسی
بیهوش کردن، مست گرداندن می نوشاندن
رام گشت رام گشتن
بی آزرمی، ناروا گویی سخنانی بر زبان آوردن که با باورهای دینی نمی خواند چون سخن با یزید که: خدایی جر من نیست لا الله الاالله انا یا سخن حلاج که من خدایم: انا الحق
نیک بیان کردن و نیک هویدا کردن، آشکار شدن
پهن کردن، پهناور گردانیدن
ترسانیدن
نا شناختن، انکار کردن
عیب کسی را آشکار کردن
رسواکردن رسوایاندن
بال قرار دادن
گشودن و آشکار ساختن چیزی، بیان کردن و شرح دادن مطلب، شرحه شرحه کردن، قطعه قطعه کردن، از هم جدا کردن، در پزشکی علمی که دربارۀ ساختمان بدن و چگونگی اعضا و ارتباط آن ها با هم بحث می کند، کالبدشناسی، در پزشکی کالبدشکافی، کالبدگشایی
بسیار بدگفتن از کسی، کسی را زشت شمردن، عیوب کسی را آشکار کردن، رسوا ساختن کسی