دو ماه از سال شمسی کشورهای عربی تشرین اول: ماه دهم از سال شمسی کشورهای عربی، بین ایلویل و تشرین ثانی، مطابق با اکتبر تشرین ثانی: ماه یازدهم از سال شمسی کشورهای عربی، بین تشرین اول و کانون اول، مطابق با نوامبر
دو ماه از سال شمسی کشورهای عربی تشرین اول: ماه دهم از سال شمسی کشورهای عربی، بین ایلویل و تشرین ثانی، مطابق با اکتبر تشرین ثانی: ماه یازدهم از سال شمسی کشورهای عربی، بین تشرین اول و کانون اول، مطابق با نوامبر
نام ماه رومی از ماههای پاییز. (از تاج العروس). نام دو ماه است از ماههای رومی. (منتهی الارب). دو ماه خریفی اند که ترکان یکی را تشرین الاول و دیگری را تشرین الاخر گویند. (شرفنامۀ منیری). نام دو ماه در زبان رومی یکی را تشرین اولی گویند و آن را به هندی تقریباً کاتک گویند و دیگر را تشرین آخری ̍ نامند و آن را به هندی تقریباً آگهن خوانند. (غیاث اللغات) (آنندراج). نام دو شهر است بین ایلول و کانون اول و آن دهمین ماه است و شمارۀ روزهایش 31 است و تشرین دوم وآن ماه یازدهم است و عدّۀ ایامش 30 روز است. ج، تشارین. (از المنجد). تشرین اول، ماه اول از سال رومی و تشرین دوم ماه دوم آن. (ناظم الاطباء) : تا چون مه آبان نباشد مه آذار تا چون مه آذار نباشد مه تشرین. فرخی. بسیار شمرد بر تو گردون آذار و دی و تموز و تشرین. ناصرخسرو. - تشرین آخر، عقرب. (بحرالجواهر). ماه سوم پاییز. (السامی فی الاسامی). یا تشرین ثانی، اول آن مطابق است تقریباً با غرۀ نوامبر قیصری و آدوکنیش ایرانی باستانی و بیست وهشتم آبانماه جلالی. (یادداشت مرحوم دهخدا). - تشرینان، مثنای تشرین. تشرین الاول و تشرین الثانی هی قبل الکانونین. (ازتاج العروس). - تشرین اول، میزان. (بحرالجواهر). ماه دوم پاییز. (السامی فی الاسامی). غرۀ آن مطابق است با نوزده درجه و چهل وهشت دقیقۀ میزان و بیست وهفتم مهرماه جلالی و سیزدهم اکتبر و باغیادیش ایرانی باستانی. و در توقیعات تقاویم این روز را روز جستن باد جنوب نویسند. (یادداشت مرحوم دهخدا). تشرین اول برابر است با ماه اکتوبر. (فرهنگ فارسی معین)
نام ماه رومی از ماههای پاییز. (از تاج العروس). نام دو ماه است از ماههای رومی. (منتهی الارب). دو ماه خریفی اند که ترکان یکی را تشرین الاول و دیگری را تشرین الاخر گویند. (شرفنامۀ منیری). نام دو ماه در زبان رومی یکی را تشرین اولی گویند و آن را به هندی تقریباً کاتک گویند و دیگر را تشرین آخری ̍ نامند و آن را به هندی تقریباً آگهن خوانند. (غیاث اللغات) (آنندراج). نام دو شهر است بین ایلول و کانون اول و آن دهمین ماه است و شمارۀ روزهایش 31 است و تشرین دوم وآن ماه یازدهم است و عدّۀ ایامش 30 روز است. ج، تشارین. (از المنجد). تشرین اول، ماه اول از سال رومی و تشرین دوم ماه دوم آن. (ناظم الاطباء) : تا چون مه آبان نباشد مه آذار تا چون مه آذار نباشد مه تشرین. فرخی. بسیار شمرد بر تو گردون آذار و دی و تموز و تشرین. ناصرخسرو. - تشرین آخر، عقرب. (بحرالجواهر). ماه سوم پاییز. (السامی فی الاسامی). یا تشرین ثانی، اول آن مطابق است تقریباً با غرۀ نوامبر قیصری و آدوکنیش ایرانی باستانی و بیست وهشتم آبانماه جلالی. (یادداشت مرحوم دهخدا). - تشرینان، مثنای تشرین. تشرین الاول و تشرین الثانی هی قبل الکانونین. (ازتاج العروس). - تشرین اول، میزان. (بحرالجواهر). ماه دوم پاییز. (السامی فی الاسامی). غرۀ آن مطابق است با نوزده درجه و چهل وهشت دقیقۀ میزان و بیست وهفتم مهرماه جلالی و سیزدهم اکتبر و باغیادیش ایرانی باستانی. و در توقیعات تقاویم این روز را روز جستن باد جنوب نویسند. (یادداشت مرحوم دهخدا). تشرین اول برابر است با ماه اکتوبر. (فرهنگ فارسی معین)
تازی از لاتین ماه های رومی: تشرین یکم و تشرین دویم میان ماه های ایلول و کانون یکم دو ماه از ماههای مشهور به (شهور رومی) : تشرین اول و تشرین دوم که بین ایلول و کانون اول واقع اند
تازی از لاتین ماه های رومی: تشرین یکم و تشرین دویم میان ماه های ایلول و کانون یکم دو ماه از ماههای مشهور به (شهور رومی) : تشرین اول و تشرین دوم که بین ایلول و کانون اول واقع اند
روشن ساختن، نور انداختن، زیباروی شدن، به سوی مشرق توجه کردن، خشکانیدن گوشت در آفتاب، سه روز بعد از عید قربان که در قدیم عرب ها گوشت های قربانی را خشک می کردند
روشن ساختن، نور انداختن، زیباروی شدن، به سوی مشرق توجه کردن، خشکانیدن گوشت در آفتاب، سه روز بعد از عید قربان که در قدیم عرب ها گوشت های قربانی را خشک می کردند
شریف گردانیدن، بزرگ داشتن، بلند کردن، بزرگوار نمودن، خلعت تشریف آوردن: آمدن به صورت احترام آمیز برای شخص دیگری به کار می رود تشریف بردن: رفتن به صورت احترام آمیز برای شخص دیگری به کار برده می شود تشریف داشتن: حضور داشتن به صورت احترام آمیز برای شخص دیگری به کار برده می شود
شریف گردانیدن، بزرگ داشتن، بلند کردن، بزرگوار نمودن، خلعت تشریف آوردن: آمدن به صورت احترام آمیز برای شخص دیگری به کار می رود تشریف بردن: رفتن به صورت احترام آمیز برای شخص دیگری به کار برده می شود تشریف داشتن: حضور داشتن به صورت احترام آمیز برای شخص دیگری به کار برده می شود
گشودن و آشکار ساختن چیزی، بیان کردن و شرح دادن مطلب، شرحه شرحه کردن، قطعه قطعه کردن، از هم جدا کردن، در پزشکی علمی که دربارۀ ساختمان بدن و چگونگی اعضا و ارتباط آن ها با هم بحث می کند، کالبدشناسی، در پزشکی کالبدشکافی، کالبدگشایی
گشودن و آشکار ساختن چیزی، بیان کردن و شرح دادن مطلب، شرحه شرحه کردن، قطعه قطعه کردن، از هم جدا کردن، در پزشکی علمی که دربارۀ ساختمان بدن و چگونگی اعضا و ارتباط آن ها با هم بحث می کند، کالبدشناسی، در پزشکی کالبدشکافی، کالبدگشایی
روشن کردن، به سوی مشرق توجه کردن، نهادن پاره های گوشت در آفتاب تا خشک شود. ایام، سه روز پس از عید قربان که در آن، در قدیم گوشت های قربانی را خشک می کردند
روشن کردن، به سوی مشرق توجه کردن، نهادن پاره های گوشت در آفتاب تا خشک شود. ایام، سه روز پس از عید قربان که در آن، در قدیم گوشت های قربانی را خشک می کردند