جدول جو
جدول جو

معنی تشریفات - جستجوی لغت در جدول جو

تشریفات
(تَ)
آرایش و زینتی که جهت پذیرائی میهمان محترم در خانه دهند و آنچه از مأکول و مشروب برای وی حاضر نمایند. (ناظم الاطباء). تکلفی که میزبان جهت خوشگذرانی میهمان کند
لغت نامه دهخدا
تشریفات
بار آیین ها جمع تشریف. تشریفها، مراسم پذیرایی آبرومندانه، لوازم پذیرایی آبرومندانه
فرهنگ لغت هوشیار
تشریفات
((تَ))
آداب و رسوم خاص در پذیرایی های مهم و رسمی. جمع تشریف
تصویری از تشریفات
تصویر تشریفات
فرهنگ فارسی معین
تشریفات
آیین ها
تصویری از تشریفات
تصویر تشریفات
فرهنگ واژه فارسی سره
تشریفات
آداب، اتیکت، تجمل، تکلف، فرمالیته، مراسم
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شُ رَ)
قبیله ای از اعراب برّ نجدند که در نواحی بندر هندیان در کنار رود خانه زیدون در زمستان و تابستان در چادرهای سیاه زندگانی کنند و در خانه گلین نشستن را عار دانند و حکومت بندر هندیان و مضافات آن را تصاحب نموده اند و معیشت آنها از زراعت دیمی و گله داری است و زبان آنها عربی است. (از فارسنامۀ ناصری ص 331)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
کسی که برای پذیرایی میهمان محترم میگمارند. (ناظم الاطباء). مهماندار
لغت نامه دهخدا
(تَ)
جمع واژۀ تعریف. توصیفات. بیانات و ستودگیها. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
جمع واژۀ تحریف. تغییرات و انقلابات. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تدریجات
تصویر تدریجات
جمع تدریج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخریجات
تصویر تخریجات
جمع تخریج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحلیفات
تصویر تحلیفات
جمع تحلیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخفیفات
تصویر تخفیفات
جمع تخفیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخریقات
تصویر تخریقات
جمع تخریق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزریقات
تصویر تزریقات
جمع تزریق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخریبات
تصویر تخریبات
جمع تخریب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحریشات
تصویر تحریشات
جمع تحریش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخویفات
تصویر تخویفات
جمع تخویف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلیفات
تصویر تخلیفات
جمع تخلیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترشیحات
تصویر ترشیحات
جمع ترشیح
فرهنگ لغت هوشیار
نادرست ترشی ها آچار خوان ها به رسم غزنین روان شد از برگان و نخچیر و ماهی و آچار و نان های یخه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدریسات
تصویر تدریسات
جمع تدریس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحریرات
تصویر تحریرات
تحریر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحریکات
تصویر تحریکات
جمع تحریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحریصات
تصویر تحریصات
جمع تحریص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحریضات
تصویر تحریضات
جمع تحریض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحریقات
تصویر تحریقات
جمع تحریق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحریمات
تصویر تحریمات
جمع تحریم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعریفات
تصویر تعریفات
توصیفات و بیانات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصریفات
تصویر تصریفات
جمع تصریف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشریحات
تصویر تشریحات
جمع تشریح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحریفات
تصویر تحریفات
جمع تحریف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشریفاتی
تصویر تشریفاتی
درباری آیینی مربوط بتشریفات، معتقد و پابند به تشریفات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشکیلات
تصویر تشکیلات
سازوبرگ
فرهنگ واژه فارسی سره
ظاهرسازی، بی محتوا، تجملی، تکلف آمیز، مناسب تشریفات، هوادار تشریفات، پای بند تشریفات، متکلف
فرهنگ واژه مترادف متضاد