- تشریر
- خشکاندن به آفتاب، به نام کردن سرشناس کردن
معنی تشریر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باز شکافی، کالبدشناسی
نگارش، نوشتن
نوشتن نبشتن، آزاد کردن بنده، مرغوله مرغولش زبانزد خنیا مرغوله شود صدا زتحریراتش - زان رو ره گوش پیچ پیچ افتاده است (ظهوری) پیچیدگی آواز نوشتن نبشتن، آزاد کردن بنده، سره کدرن پاکیزه کردن تهذیب (کتب پیشینیان)، نقش خط برکشیدن،جمع تحریرات، غلت دادن آواز، پیچیدگی در آواز کشش، غلت آواز، از حشو و زواید پیراسته مهذب (کتب پیشینیان) : (کتاب... تحریر نصیر الدین طوسی است) یاتحریر رقبه. آزاد کردن بنده. یا ماشین تحری. ماشینی که برای نوشتن بکار رود
کاهش دارایی از دست رفتن
دو قسمت کردن چیزی
تازی از لاتین ماه های رومی: تشرین یکم و تشرین دویم میان ماه های ایلول و کانون یکم دو ماه از ماههای مشهور به (شهور رومی) : تشرین اول و تشرین دوم که بین ایلول و کانون اول واقع اند
شکافتن
همباز گرداندن هنبازاندن همبازش
نور انداختن
بزرگوار کردن، حرمت داشتن
بیان کردن شریعت
آزار رسانی، دشنامگویی
راندن، پراکندن شریعت آوردن آیین نهادن
نیک بیان کردن و نیک هویدا کردن، آشکار شدن
شاخ و برگ کشیدن نگاشتن: دارو درخت
آشکار کردن
شرماندن شرمنده کردن، دلهره دادن، نماردن (نمار اشاره) اشاره کردن، شرمنده ساختن شرمنده کردن، شرمساری شرمزدگی، شور و اضطراب آشوب، جمع تشویرات
رسواکردن رسوایاندن
دامن بالا زدن
سپاس داری نمودن
شادمان کردن کسی را
به اقرار آوردن، سخن گفتن
در خطر وهلاکت افکندن
تلخاندن تلخ کردن
تکرار
تر کردن
نیک کشیدن بسیار کشیدن
در بدیع نوعی تسمیط که در آن، هر یک از مصراع های بیت دو قسمت شده و در هر قسمت قافیه ای آورده می شود، برای مثال مده ای رفیق پندم که نظر بر او فکندم / تو میان ما ندانی که چه می رود نهانی (سعدی۲ - ۵۹۷) ، دو نیمه کردن، دو قسمت کردن چیزی، مالی را با کسی دو نیمه کردن
دو ماه از سال شمسی کشورهای عربی
تشرین اول: ماه دهم از سال شمسی کشورهای عربی، بین ایلویل و تشرین ثانی، مطابق با اکتبر
تشرین ثانی: ماه یازدهم از سال شمسی کشورهای عربی، بین تشرین اول و کانون اول، مطابق با نوامبر
تشرین اول: ماه دهم از سال شمسی کشورهای عربی، بین ایلویل و تشرین ثانی، مطابق با اکتبر
تشرین ثانی: ماه یازدهم از سال شمسی کشورهای عربی، بین تشرین اول و کانون اول، مطابق با نوامبر
چیزی را در معرض هلاک قرار دادن، به خطر افکندن
اشاره کردن، شرمنده ساختن، شرمساری، آشوب و اضطراب
گشودن و آشکار ساختن چیزی، بیان کردن و شرح دادن مطلب، شرحه شرحه کردن، قطعه قطعه کردن، از هم جدا کردن، در پزشکی علمی که دربارۀ ساختمان بدن و چگونگی اعضا و ارتباط آن ها با هم بحث می کند، کالبدشناسی، در پزشکی کالبدشکافی، کالبدگشایی
دامن بالا زدن، به شتاب و به سرعت گذشتن، ارادۀ کاری کردن، آمادۀ کاری شدن و چابکی کردن، قصد مکانی کردن