جدول جو
جدول جو

معنی تشدید - جستجوی لغت در جدول جو

تشدید
سخت کردن، استوار کردن، قوی کردن، مشدد ساختن کلمه، علامتی به شکل «ییّی» و مانند دندانۀ «ﺳ » که بالای حرفی گذاشته شود تا آن حرف مشدد تلفظ شود
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
فرهنگ فارسی عمید
تشدید
(اِ)
استوار کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (دهار) (غیاث اللغات) (آنندراج). قوت دادن و گران نمودن، خلاف تخفیف. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سختی نهادن بر کسی. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). سختی نمودن. (غیاث اللغات). بر کسی سختی کردن. (آنندراج). تنگ گرفتن بر کسی. (از اقرب الموارد) (از آنندراج) : خفت ها و تشدیدها رفت. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 261). از درگاه امیران محمد و مسعود در باب غاشیه و جناغ فرمان رسید و تشدیدها رفت. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 366). طوطی را به چه تهمت چنین تعذیب و تشدید فرمودی. (سندبادنامه ص 99). و از طرفین تأکید و تشدید در آن یاد کرد. (تاریخ قم ص 252) ، سخت احتراز کردن از کمیز. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، مشدد کردن حرف. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). حرف را مشدد ساختن. (آنندراج). تخفیف ندادن حرف. (از اقرب الموارد). نقیض تخفیف حرف. (ازالمنجد). نام کیفیتی است که عارض شود حرف را بوسیلۀ ادغام و تخفیف مقابل آن است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). حرفی را سخت تلفظ کردن چنانکه دو حرف نماید چون واو در تنوع و دال در عده و لام در علت.... (یادداشت مرحوم دهخدا). شعرای ما همه جا مطرداً هر تشدیدی را برای ضرورت مخفف آرند و تقریباً استثنایی در این قاعده نیست. (یادداشت ایضاً). در فارسی بسیاری از کلمات، مشدد و هم مخفف آیند چون امید، دره، زر، پشه:
پشّه ز چه یک روز زید پیل چه صد سال
زیرا ز پشه پیلان با رنج و عنااند.
ناصرخسرو.
و این قاعده را فارسی زبان در شعر نسبت به کلمات عربی هم معمول میدارد چون حد، مر، حق، رب و...:
گر عادلی از طاعت بگذار حق رزق
بنگر به بصیرت که بران ره بصرااند.
ناصرخسرو.
آنها که ندانند به طاعت حق روزی
بر جور و جفااند نه بر عدل و وفااند.
ناصرخسرو.
یا رب چه شد این خلق که با آل پیمبر
چون کژدم و مارند و چو گرگان فلااند.
ناصرخسرو.
و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
تشدید
(تَ)
علامتی چون سرسین ’ ّ’ که بر روی حرفی گذارند تا مشدد تلفظ شود. (یادداشت مرحوم دهخدا). نام علامت املایی مانند دندانه های سین که چون آن را بر بالای حرفی گذارند آن حرف دو مرتبه خوانده شود. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
تشدید
استوار کردن، گران نمودن
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
فرهنگ لغت هوشیار
تشدید
((تَ))
سخت گرفتن، استوار کردن، تکرار کردن یک حرف، با گذاشتن نشانه () بر بالای آن
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
فرهنگ فارسی معین
تشدید
تشیید، تقویت، سخت گیری
متضاد: تسهیل، تخفیف، رزنانس، مشددسازی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تشدید
التّصعيد
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به عربی
تشدید
Aggravation, Escalation, Exacerbation, Intensification
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تشدید
aggravation, escalade, exacerbation, intensification
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تشدید
加剧 , 升级 , 强化
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به چینی
تشدید
بگاڑ , شدت , شدت دینا
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به اردو
تشدید
усугубление , эскалация , обострение , усиление
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به روسی
تشدید
Verschärfung, Eskalation, Intensivierung
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به آلمانی
تشدید
загострення , ескалація , загострення , посилення
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تشدید
kuzorota, kupanda, kuongezeka, kuimarisha
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تشدید
অবনতি , উত্তরণ , তীব্রতা , তীব্রতা বৃদ্ধি
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به بنگالی
تشدید
agravamento, escalada, exacerbação, intensificação
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تشدید
kötüleşme, tırmanış, şiddetlenme, yoğunlaştırma
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تشدید
악화 , 상승 , 강화
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به کره ای
تشدید
悪化 , エスカレーション , 強化
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تشدید
pogorszenie, eskalacja, zaostrzenie, intensyfikacja
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به لهستانی
تشدید
बढ़ोतरी , वृद्धि , उग्रता , तीव्रकरण
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به هندی
تشدید
pemburukan, eskalasi, perburukan, intensifikasi
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تشدید
ความรุนแรงขึ้น , การเพิ่มขึ้น , การแย่ลง , การเพิ่มความเข้มข้น
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به تایلندی
تشدید
verergering, escalatie, intensivering
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به هلندی
تشدید
agravación, escalada, exacerbación, intensificación
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تشدید
aggravamento, escalation, esacerbazione, intensificazione
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تشدید
החמרה , הסלמה , הַגְבָּרָה
تصویری از تشدید
تصویر تشدید
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تشرید
تصویر تشرید
راندن، پراکندن شریعت آوردن آیین نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تردید
تصویر تردید
مردد بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحدید
تصویر تحدید
حدود آنرا تعیین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
استواراندن استوار کردن: ستون پایه، بر پاداشتن: دیوار ساختمان سازمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجدید
تصویر تجدید
از سر گیری، دوباره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تردید
تصویر تردید
دودلی، گمان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تهدید
تصویر تهدید
ترسانیدن، ترساندن
فرهنگ واژه فارسی سره