جدول جو
جدول جو

معنی تشبیر - جستجوی لغت در جدول جو

تشبیر
(اِ مِ)
اندازه کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). با شبر سنجیدن. (از متن اللغه). تقدیر کردن چیزی. (اقرب الموارد) (از المنجد) ، بزرگ داشتن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). بزرگ داشتن قدر کسی و نزدیک گردانیدن او را. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تشطیر
تصویر تشطیر
در بدیع نوعی تسمیط که در آن، هر یک از مصراع های بیت دو قسمت شده و در هر قسمت قافیه ای آورده می شود، برای مثال مده ای رفیق پندم که نظر بر او فکندم / تو میان ما ندانی که چه می رود نهانی (سعدی۲ - ۵۹۷)، دو نیمه کردن، دو قسمت کردن چیزی، مالی را با کسی دو نیمه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبشیر
تصویر تبشیر
بشارت دادن، مژده دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تشبیح
تصویر تشبیح
پهن کردن، پهناور گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخبیر
تصویر تخبیر
خبر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجبیر
تصویر تجبیر
شکسته بندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تتبیر
تصویر تتبیر
شکستن بر شکستن، میراندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبشیر
تصویر تبشیر
مژده دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تثبیر
تصویر تثبیر
حبس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکبیر
تصویر تکبیر
بزرگ گردانیدن چیزیرا، الله اکبر گفتن، به بزرگی یاد کردن خدا را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغبیر
تصویر تغبیر
گرد و خاک کردن گرد انگیختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضبیر
تصویر تضبیر
فراهم آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصبیر
تصویر تصبیر
شکیب خواهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشکیر
تصویر تشکیر
سپاس داری نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشمیر
تصویر تشمیر
دامن بالا زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشنیر
تصویر تشنیر
رسواکردن رسوایاندن
فرهنگ لغت هوشیار
شرماندن شرمنده کردن، دلهره دادن، نماردن (نمار اشاره) اشاره کردن، شرمنده ساختن شرمنده کردن، شرمساری شرمزدگی، شور و اضطراب آشوب، جمع تشویرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشهیر
تصویر تشهیر
آشکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعبیر
تصویر تعبیر
بیان کردن خواب را و آگاه کردن از انجام کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشبیب
تصویر تشبیب
یاد جوانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ریش سپید گرداندن کد خدا برگزیدن، ریش سپید خواندن ریش سپید دانستن پیر خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
استواراندن استوار کردن: ستون پایه، بر پاداشتن: دیوار ساختمان سازمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشبیع
تصویر تشبیع
بدرهه کردن به دنبال رفتن، فروزانیدن آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشبیه
تصویر تشبیه
مانند کردن، یکسانی و مانندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشجیر
تصویر تشجیر
شاخ و برگ کشیدن نگاشتن: دارو درخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشریر
تصویر تشریر
خشکاندن به آفتاب، به نام کردن سرشناس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشطیر
تصویر تشطیر
دو قسمت کردن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشفیر
تصویر تشفیر
کاهش دارایی از دست رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدبیر
تصویر تدبیر
اندیشه کردن در عاقبت کار، تامل و تفکر و اندیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تذبیر
تصویر تذبیر
نوشتن کتاب را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزبیر
تصویر تزبیر
نوشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحبیر
تصویر تحبیر
نیکو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعبیر
تصویر تعبیر
گزارش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تشبیه
تصویر تشبیه
مانند سازی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تدبیر
تصویر تدبیر
راهکار، چاره اندیشی
فرهنگ واژه فارسی سره