- تشابه
- مانندگی
معنی تشابه - جستجوی لغت در جدول جو
- تشابه
- بیکدیگر ماننده شدن
- تشابه
- به یکدیگر شبیه شدن مانند هم بودن
- تشابه ((تَ بُ))
- به هم مانند بودن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مانند هم، همانند، مقابل محکم، آیه ای که معنی واقعی آن معلوم نیست
ماننده شونده، مانند و شبیه
توده مردم، داراک ناروا
همانند، همتا
سماق
رسوائی و عار و حیاء
چیزی که شبیه چیز دیگر باشد، مانند، همانند
سماق، درختی با برگ های مرکب و گل های سفید خوشه ای که در جاهای سرد می روید و بلندیش تا پنج متر می رسد، میوۀ کوچک سرخ رنگ و ترش مزه به صورت آسیاب شده به عنوان چاشنی کباب استفاده می شود، سماک، سماقیل، ترشاوه، تمتم، تتم، تتری، تتریک، ترفان
پرگیاهی گیاهناکی
مانند، آبرو، یکسان، شبیه، مثل
یک تیر واحدنشاب یک تیریک سهم
Same, Alike, Similar
semelhante, mesmo, similar
ähnlich, gleich
podobny, ten sam
похожий , одинаковый
схожий , такий самий , подібний
gelijk, hetzelfde, vergelijkbaar
similar, mismo
semblable, même, similaire
simile, stesso
অনুরূপ , একই
serupa, sama
benzer, aynı
비슷한 , 같은
相似的 , 相同的
同様の , 同じ , 類似した