- تسییع
- گل اندودن، چرب کردن تن
معنی تسییع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ضایع و مهمل گردانیدن
از پی مسافر و جنازه شدن
شتابانیدن، سرعت کردن
بار آهنگی آهنگین نوشتن با سجع سخن گفتن کلام موزون گفتن،جمع تسجیعات
هفت قسمت کردن چیزی
راندن آب
راندن
شنوانیدن، زشت گردندن، به نیکی یاد کردن از واژگان دو پهلو
شکافتن
شتاب کردن در کاری، شتافتن
راندن، روانه کردن، به راه انداختن
سخن با سجع و قافیه گفتن، کلام موزون گفتن
ضایع کردن، تلف کردن، مهمل و بیکار ساختن چیزی
در مراسم دفن مرده شرکت کردن و دنبال جنازه رفتن، بدرقه رفتن، به قصد وداع دنبال کسی رفتن
هفت تایی کردن، هفت بخش کردن، هفت رکن ساختن، هفت جزء کردن چیزی
یک نهم چیزی