- تسمیل
- نرم زبانی، لایروبی
معنی تسمیل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به پایان رساندن
بار برنهادن، برآوردن نیاز خویشتن از کسی خواستن
باطل و بیهوده
پست گرداندن
عیب کردن
سجل نوشتن، قباله، تمسک نوشتن قاضی، اثبات کردن، قضاوت کردن، حکم کردن
برایگان دادن چیزی را در راه خدا
تند تازی سپاه، روانگی به هر سو ی، لورش (لور سیل)
چیزیرا پنهان کردن
راندن آب
آسانکرد آسان کردن سهل ساختن،جمع تسهیلات
بیاراستن
نام نهادن، نامگذاری
فربه کردن پرواز ساختن، روغن دار کردن
شنوانیدن، زشت گردندن، به نیکی یاد کردن از واژگان دو پهلو
خاموش شدن
تنک کردن شیر آبکی کردن شیر، میخکوب کردن
زشت گردانیدن
نام نهادن نام دادن نامیدن، نامگذاری
کار فرمایی، کار گماری، مزد کار دادن، کارگردانی
به فرجام رساندن، رسا گرداندن هرویسپاندن بساختن رسانیدن رسا کردن تمام کردن، نیکو کردن، رسیدگی رسایی کمال، جمع تکمیلات
ببوسیدن، امید داشتن امید داشتن، آرزومند کردن به امید افکندن آرزو دادن آرزومند کردن بامید افکندن بیوسیدن،جمع تامیلات
زینت کردن، نیکو کردن
فربه ساختن، روغن دار کردن
امیدوار ساختن، آرزومند کردن
کامل کردن، تمام کردن، نیکو کردن
زیبا ساختن، زینت دادن، نیکو کردن
کاری به زور بر عهدۀ کسی گذاشتن، پیغام
نام نهادن، نامیدن، به نام خواندن، نام گذاری
آراستن چیزی برای گمراه ساختن و فریب دادن، اغوا کردن، به گمراهی افکندن
مسجل کردن، ثابت و محکم کردن، حکم دادن، مهر کردن قباله، عهد و پیمان کردن
به رایگان دادن چیزی در راه خدا، آب رایگان به همه دادن
سزاوار، لایق، شایسته، قابل