جدول جو
جدول جو

معنی تسملو - جستجوی لغت در جدول جو

تسملو
نوعی لباس، سلسله دوزو زنجیره ای. (دیوان البسۀ نظام قاری) :
چو بنمود در تسملو آن زره
گریبان از اوحدی گفت زه.
نظام قاری (دیوان البسه ص 182).
یکی زره ببر از تسملو درافکنده
یک از قوارۀ جیبش به پیش روی سپر.
نظام قاری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ فِ)
خوردن آب باقیمانده را یا برگرفتن آنرا. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). نوشیدن آب قلیل. (از المنجد) ، ستیهیدن در نوشیدن نبیذ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). پافشاری کردن در نوشیدن شراب. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تملو
تصویر تملو
پر گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار