جدول جو
جدول جو

معنی تسقی - جستجوی لغت در جدول جو

تسقی
سیر آبی فرو بردن
تصویری از تسقی
تصویر تسقی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تسقیه
تصویر تسقیه
آب نوشانی می نوشانی آب دادن سیراب ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسقیم
تصویر تسقیم
بیمار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسقیف
تصویر تسقیف
سقف کردن خانه را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسقیف
تصویر تسقیف
برای خانه سقف ساختن، کسی را اسقف گردانیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسقیه
تصویر تسقیه
((تَ یِ))
آب دادن، سیراب کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تسقیم
تصویر تسقیم
بیمار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسقیه
تصویر تسقیه
آب دادن، سیراب کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متسقی
تصویر متسقی
آب پذیر نم پذیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسلی
تصویر تسلی
دل آرامی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترقی
تصویر ترقی
پیشرفت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترقی
تصویر ترقی
بلند شدن، پیشرفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسقط
تصویر تسقط
سخن چینی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسری
تصویر تسری
همه گیری فراگیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسدی
تصویر تسدی
زیر خزی خزیدن زیر چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسخی
تصویر تسخی
سخاوت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تساقی
تصویر تساقی
آب نوشاندن، می نوشاندن می گردانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسوی
تصویر تسوی
برابرشدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسنی
تصویر تسنی
برگشتن، دگر شدن، نرمکاری، افسون کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسمی
تصویر تسمی
نام نهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسلی
تصویر تسلی
دلخوش، آسوده، خشنود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلقی
تصویر تلقی
دیدار کردن، پیش آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقی
تصویر توقی
حذر کردن، پرهیز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاقی
تصویر تاقی
ترکی کلاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبقی
تصویر تبقی
زنده و باقی گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسمی
تصویر تسمی
نامیده شدن، منسوب شدن به کسی یا قومی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توقی
تصویر توقی
پرهیز کردن، خود را حفظ و نگه داری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترقی
تصویر ترقی
بر شدن، بالا رفتن، بلند شدن، به درجۀ بلند رسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تلقی
تصویر تلقی
ملاقات کردن، دیدار کردن، برخورد کردن، پذیرفتن، دریافتن، ادراک کردن، فراگرفتن چیزی از کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسلی
تصویر تسلی
خرسندی یافتن، آرام یافتن از اندوه، خرسند و بی غم شدن، بی غمی، بی اندوهی
تسلی دادن: دلجویی کردن از شخص عزادار و ماتم زده و غم واندوه او را تخفیف دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترقی
تصویر ترقی
((تَ رَ قّ))
بالا رفتن، به درجات عالی رسیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تسلی
تصویر تسلی
((تَ سَ لِّ))
از اندوه رها شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلقی
تصویر تلقی
((تَ لَ قِّ))
آموختن، ملاقات کردن، برخورد کردن، فراگیری، آموزشی، دیدار، برخوردن، پذیرش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توقی
تصویر توقی
((تَ وَ قّی))
پرهیزکردن، خود را حفظ کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تسلی
تصویر تسلی
Consolation
دیکشنری فارسی به انگلیسی