- تسغسغ (اِ)
درآمدن در خاک. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). داخل شدن در زمین. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (از المنجد) : ان لم یعقنی عائق التسغسغ، که مقصود در شدن در زمین است. (لیث از اقرب الموارد) ، جنبیدن دندان ثنیه. (منتهی الارب). جنبیدن دندان ثنایای کسی. (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) ، خلاصی یافتن از امری. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد)
