جدول جو
جدول جو

معنی تسعسع - جستجوی لغت در جدول جو

تسعسع
(اِ غِ)
سپری شد زندگانی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، پیر و خرف شدن مرد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) ، بیشتر گذشتن از ماه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بیشتر روزهای ماه سپری شدن. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) ، نزدیک نهادن پیرمرد گامها را و لرزیدن از پیری. (از متن اللغه). نزدیک نهادن گامها. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، برهنه شدن دندان از لب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) ، فرو افتادن حال کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). انحطاط حال کسی. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) ، بد حال شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دگرگون و فاسد شدن هر چیز. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تسعسع
پیر کودنی پیری و کودنی
تصویری از تسعسع
تصویر تسعسع
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ سَ سِ)
پیر خرف و آن که زندگانی او سپری شود. (آنندراج). پیر خرف و فرتوت شده و زندگانی سپری شده و به آخر رسیده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تسعسع شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سعسع
تصویر سعسع
گرک
فرهنگ لغت هوشیار