جدول جو
جدول جو

معنی تسعات - جستجوی لغت در جدول جو

تسعات
(تِ)
جمع واژۀ تسع و تسعه رجوع به تسع شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تبعات
تصویر تبعات
تبعت ها، عاقبتهای بد، نتیجه های ناگوار، جمع واژۀ تبعت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سعات
تصویر سعات
ساعی ها، سخن چینان، جمع واژۀ ساعی
فرهنگ فارسی عمید
(تَ بِ)
جمع واژۀ تبعه. عاقبتهای بد: و هرگاه که متقی در کار این جهان گذرنده تأملی کند... دنیا را طلاق دهد تا از تبعات آن برهد. (کلیله و دمنه). رجوع به تبعه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ بَ)
پیروان، لوازم چیزی، گاهی مراد از عقوبات معاصی باشد، تبعات اقتحام، کنایه از رنجها و مشقتها. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تُ رَ)
جمع واژۀ ترعه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ لَ)
جمع واژۀ تلعه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به تلعه شود
لغت نامه دهخدا
(سُ)
سعاه. جمع واژۀ ساعی: امیر ارغون خود به اردوی پادشاه جهان رسید و در مقدمۀ جماعتی از نمامان و سعات آنجا بودند. (جهانگشای جوینی). رجوع به ساعی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از توسعات
تصویر توسعات
جمع توسع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبعات
تصویر تبعات
عاقبتهای بد پیروان، لوازم چیزی پیروان، لوازم چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
سعی کننده کوشنده کوشا، دونده شتابنده، سخن چین غماز، فراهم آورنده زکات عامل صدقات، مهتر جهودان جمع سعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبعات
تصویر تبعات
پیامدها
فرهنگ واژه فارسی سره
پیامدها، عواقب، نتایج
فرهنگ واژه مترادف متضاد