- تسحن
- نیکو یافت
معنی تسحن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نیکو شدن، آراستن، زینت دادن
درنگ کردن
بیچاره شدن
بیش فربهی گندگی
پگاهی خوردن (پگاهی سحری)
خراشیدگی
نازش گستاخی کردن، دامن کشیدن، ناز کردن
پیرو سنت بودن، متقابل تشیع
باز کاویدن
فربه شدن
خواستن چیزی را
کلانشکمی، نابودی، خوار گشت
قبول سنت و طریقه کردن، پیرو سنت بودن، نام عمومی مذاهب عمدۀ اسلامی که پیروانشان خود را پیرو سنت پیامبر اسلام و خلفای راشدین می دانند
پیرو سنت بودن، عقیده کسانی که پس از پیامبر، ابوبکر را خلیفه می دانند
ناز کردن، در خوردن و آشامیدن افراط کردن، دربارۀ کسی گستاخی کردن
پرداخت چوب، شکستن سنگ، گروه انبوه، پناه پناهجای سر پناه پناهگاه