- تستر ((تَ سَ تُّ))
- پوشیده گشتن
معنی تستر - جستجوی لغت در جدول جو
- تستر ((تُ تِ))
- دستگاهی که با آن نان را گرم یا برشته کنند، برشته کن (واژه فرهنگستان)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پارسی تازی گشته شوشتری
قاطر
رختخواب
داس کوچک دندانه دار
لای زیرین جامه، لائی
جانور موذی مانند مار عقرب زنبور و غیره
نام ایزدی است، سیزدهمین روز هر ماه شمسی (بنام ایزد مذکور)
به سفر رفتن
برافروختگی آتش، نرخ یابی نرخ داری
مسخرگی، تمسخر
پگاهی خوردن (پگاهی سحری)
در پرده داشتن
همرازی
گشت گشت وگذار
نادانستگی
آگهی
پوشاننده، پنهان کننده
پوشیده شده، پنهان شده
رختخواب گسترده شده، تشک، توشک
بستر رود: جایی که رود از آن می گذرد، رودخانه
بستر رود: جایی که رود از آن می گذرد، رودخانه
دستره، اره دستی، ارۀ کوچک، داس کوچک
ماده ای چرب که از ترکیب یک الکل و یک اسید آلی به دست می آید و در ساختن مواد منفجره و خوش بو کردن بعضی مواد به کار می رود
نوعی خار که برای سوزاندن به کار می رود، خار سیاه
نسترن، نام درختچه و گلی خوش بو به رنگ سرخ یا سفید، کوچک تر از گل سرخ که در هر شاخه اش چندین گل شکفته می شود، ترن، نسترون
پوستر، آگهی، آگهی که در جایی بچسبانند، آگهی چسبان
مقابل رویه، پارچه ای که زیر لباس یا پارچۀ دیگر می دوزند، قسمت زیرین هر چیز که معمولاً از جنس ارزان تر است
آن طرف تر،برای مثال به مرد آیم و زآستر نگذرم / نخواهم که رنج آید از لشکرم (فردوسی - ۶/۵۲۹)
آن طرف تر،
گستردن، پسوند متصل به واژه به معنای گسترنده مثلاً دادگستر، سایه گستر
رام گشتن، کار بی مزد کردن، به کار بی مزد گرفتن، ریشخند کردن
شباهنگ، در علم نجوم ستارۀ قدر اول از صورت کلب اکبر که روشن ترین ستاره ها است و در شب های تابستان نمایان می شود
تیشتر، ستارۀ صبح، ستارۀ سحر، ستارۀ سحری، کاروان کش، قدر اوّل، شعرا، شعریٰ، شعرای یمانی، عبور
تیشتر، ستارۀ صبح، ستارۀ سحر، ستارۀ سحری، کاروان کش، قدر اوّل، شعرا، شعریٰ، شعرای یمانی، عبور
پهن کننده، افرازنده، سایه
پوشش پوشنده پوشیده پوشیده شده پنهان گشته
نسترن: عیسی خلال کرده ازخارهای گلبن ادریس سبحه کرده ارغنچه های نستر. (خاقانی. سج. 193)