جدول جو
جدول جو

معنی تساچه - جستجوی لغت در جدول جو

تساچه
تمساح، نهنگ، کروکودیل
تصویری از تساچه
تصویر تساچه
فرهنگ فارسی عمید
تساچه
(تَ چَ چِ)
تمساح و نهنگ و دوزن و مگرمج، که بزبان فرانسه کروکودیل و به زبان رومی کروکودیلس گویند. حیوانی است. ذوالمعاشین، از طایفۀ لزارد و آنچه از این حیوان در رودخانه های بزرگ افریقا دیده می شود، از شش تا هشت متر طول دارد و کلۀ آن دارای وضع مخصوصی است که درازایش دو مرتبه زیادتر از پهنای وی می باشد و 38 دندان در بالا و 30 عدد در پایین دارد و پنجه های آن از طرف خلف مانند پنجۀ اردک می باشد و دم این حیوان پهن و مخصوص به سباحت آن است و این حیوان در روی خاک به اشکال و زحمت حرکت می کند ولی در آب بسیار جسور و متهور است به انسان حمله می نمایدو گلوله هایی را که به اطراف آن می اندازند بواسطۀ پوستش دفع می کند و اهالی مصر در قدیم این حیوان را پرستش می کردند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تمساح شود
لغت نامه دهخدا
تساچه
نهنگ، تمساح
تصویری از تساچه
تصویر تساچه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تاچه
تصویر تاچه
جوال، کیسۀ بزرگ و ستبری از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار بر پشت چهارپایان بارکش می اندازند، تاچه، گوال، گاله، غنج، ایزغنج، غرار، غراره، جوالق، شکیش
فرهنگ فارسی عمید
(تَ چِ)
تساچه و تمساح. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
نادانی کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تجاهل. (اقرب الموارد) (المنجد)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
مرکّب از: ’تا’، عدل و لنگه و تنگ + ’چه’، ادات تصغیر تای کوچک. لنگۀ خرد. یک لنگه از خورجین. یک لنگۀ کوچک از باری. جوالی کوچک نیمبار. لنگه بار. عدل. رجوع به عدل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تسافه
تصویر تسافه
نادانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاچه
تصویر تاچه
لنگه خرد یک لنگه از خورجین یک عدل یک جوال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاچه
تصویر تاچه
((چِ))
یک لنگه از خورجین، جوال، کیسه ای بزرگ که بر پشت چهارپایان برای حمل بار قرار دهند، تایچه
فرهنگ فارسی معین
تاس کوچک، کاسه کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی
پابرهنه
فرهنگ گویش مازندرانی
همتا، هم سنگ، واحد شمارش گونی
فرهنگ گویش مازندرانی