سأل سوءالاً و مسألهو سآله و سأله و تسآلا. خواستن. (منتهی الارب) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) : قال مؤلف الکتاب ولقد طال تطوافی و کثر تسآلی عن العسکریین. (معجم الادباء یاقوت ج 3 ص 126). و رجوع به سؤال شود
سأل سوءالاً و مسألهو سآله و سأله و تسآلا. خواستن. (منتهی الارب) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) : قال مؤلف الکتاب ولقد طال تطوافی و کثر تسآلی عن العسکریین. (معجم الادباء یاقوت ج 3 ص 126). و رجوع به سؤال شود
از میان گروهی بدرآمدن. (تاج المصادر بیهقی). بیرون آمدن از میان گروهی. (زوزنی). پنهان بیرون آمدن از میان چیزی یا عام است. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). به آهستگی و استخفاء از میان ازدحام یا تنگنا بیرون آمدن. (متن اللغه) (اقرب الموارد) (از المنجد). از میان مردم بیرون آمدن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) ، در پسها پنهان شدن. (زوزنی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) ، اضطراب. (متن اللغه)
از میان گروهی بدرآمدن. (تاج المصادر بیهقی). بیرون آمدن از میان گروهی. (زوزنی). پنهان بیرون آمدن از میان چیزی یا عام است. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). به آهستگی و استخفاء از میان ازدحام یا تنگنا بیرون آمدن. (متن اللغه) (اقرب الموارد) (از المنجد). از میان مردم بیرون آمدن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) ، در پسها پنهان شدن. (زوزنی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) ، اضطراب. (متن اللغه)
به زیر فرو شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). فرو شدن و پست گردیدن و به نشیب آمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). تصوب. (متن اللغه) (اقرب الموارد). تنزل. (المنجد). به نشیب آمدن. (از متن اللغه)
به زیر فرو شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). فرو شدن و پست گردیدن و به نشیب آمدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). تصوب. (متن اللغه) (اقرب الموارد). تنزل. (المنجد). به نشیب آمدن. (از متن اللغه)