- تزیین
- آذین، فرآویز کردن
معنی تزیین - جستجوی لغت در جدول جو
- تزیین
- آراستن
- تزیین
- زینت دادن، زیور کردن، آراستن
- تزیین ((تَ))
- زینت دادن، زیور کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Ornate
украшенный
verziert
прикрашений
ozdobiony
ornado
ornato
adornado
versierd
ตกแต่ง
dihiasi
مزخرفٌ
अलंकरण
מעוטר
অলংকৃত
گزینش
مالک کردن کسی را، چیزی را
گل مالی بگل اندودن اندود کردن
جدا کردن پراکندن
نبهره کردن ازارزش انداختن ناسره داشتن نبهره داشتن نادرست خواندن
افزون کردن
مخصوص کردن، برگماشتن
نرم کردن نرم گردانیدن،جمع تلیینات
هویدا شدن