جدول جو
جدول جو

معنی تزیغ - جستجوی لغت در جدول جو

تزیغ
خود آرایی در زنان
تصویری از تزیغ
تصویر تزیغ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ازیغ
تصویر ازیغ
نفرت وکینه، دل سردی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزین
تصویر تزین
زینت یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزیم
تصویر تزیم
آگندگی آکندگی، پراکندگی، پیوستن از واژگان دو پهلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزیل
تصویر تزیل
زدو دیدن، پراکنیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزید
تصویر تزید
فزونی نرخ، سخن ساختن، بیش گویی بسیار گویی پر چانگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلیغ
تصویر تلیغ
خود فریبی گول نمایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبزیغ
تصویر تبزیغ
نشتر زدن و حجامتگر و بیطار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبیغ
تصویر تبیغ
شوریده شدن کار بر وی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزین
تصویر تزین
آراسته شدن، زینت یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تزین
تصویر تزین
((تَ زَ یُّ))
آراسته شدن، زینت یافتن
فرهنگ فارسی معین
میل کردن، کند شدن بینائی، برگردیدن حصیرو بوریا، نوعی فرش و بساط را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیغ
تصویر تیغ
کارد تیز باشد و شمشیر، چاقو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیغ
تصویر زیغ
برگردیدن از حق، انحراف از راه راست، میل از حق به باطل، میل کردن به سوی پستی، شک و ریب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیغ
تصویر تیغ
آلتی فلزی، با لبۀ بسیار تیز که با آن مو می تراشند، استره، هر آلت تیز و برنده، شمشیر، در علم زیست شناسی خار، بلندی و تیزی سر کوه، برای مثال چون ز کوه آن طلسم ها برداشت / تیغ ها را به «تیغ» کوه گذاشت (نظامی۴ - ۶۶۳)،
کنایه از شعاع، تابش مثلاً تیغ آفتاب، استخوان های باریک و نوک تیز برخی ماهی های خوراکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیغ
تصویر تیغ
شمشیر، هر چیز برنده، خار، بلندی کوه، شعاع آفتاب
تیغ کسی بریدن: کنایه از کارآیی داشتن، قدرت داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیغ
تصویر زیغ
حصیر، بوریا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیغ
تصویر زیغ
((زَ))
میل کردن، میل کردن به سوی پستی و شک، میل کردن از حق، انحراف از راه راست، شک، ریب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیغ
تصویر زیغ
حصیر، بوریا، زیلو، برای مثال ای دریغ از آبروی من دریغ / تا زمانه کرد پامالم چو زیغ (بهرامی - شاعران بی دیوان - ۴۰۸)
فرهنگ فارسی عمید