جدول جو
جدول جو

معنی تزمیل - جستجوی لغت در جدول جو

تزمیل
(اِ سِ)
در جامه پیچیدن. (تاج المصادر بیهقی). خود را در جامه پیچیدن. (مجمل اللغه). در پیچیدن به جامه و پنهان کردن. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تزمیل
چیزیرا پنهان کردن
تصویری از تزمیل
تصویر تزمیل
فرهنگ لغت هوشیار
تزمیل
((تَ))
به جامه پیچیدن
تصویری از تزمیل
تصویر تزمیل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تجمیل
تصویر تجمیل
زیبا ساختن، زینت دادن، نیکو کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحمیل
تصویر تحمیل
کاری به زور بر عهدۀ کسی گذاشتن، پیغام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
کامل کردن، تمام کردن، نیکو کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تامیل
تصویر تامیل
امیدوار ساختن، آرزومند کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعمیل
تصویر تعمیل
کار فرمایی، کار گماری، مزد کار دادن، کارگردانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجمیل
تصویر تجمیل
زینت کردن، نیکو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ببوسیدن، امید داشتن امید داشتن، آرزومند کردن به امید افکندن آرزو دادن آرزومند کردن بامید افکندن بیوسیدن،جمع تامیلات
فرهنگ لغت هوشیار
به فرجام رساندن، رسا گرداندن هرویسپاندن بساختن رسانیدن رسا کردن تمام کردن، نیکو کردن، رسیدگی رسایی کمال، جمع تکمیلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسمیل
تصویر تسمیل
نرم زبانی، لایروبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزییل
تصویر تزییل
جدا کردن پراکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخمیل
تصویر تخمیل
باطل و بیهوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزایل
تصویر تزایل
پراکنده شدن، جدائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحمیل
تصویر تحمیل
بار برنهادن، برآوردن نیاز خویشتن از کسی خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
نشگرده: ابزاری است که کفشگران و شیرازه بندان و پوسته گران با آن چرم را می برند و می تراشند اسکنه گزن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزمیر
تصویر تزمیر
نای زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحمیل
تصویر تحمیل
((تَ))
بار کردن، کاری را به زور به عهده کسی گذاشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجمیل
تصویر تجمیل
((تَ))
زینت دادن، آراستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
((تَ))
تمام کردن، رسا کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تأمیل
تصویر تأمیل
((تَ))
امیدوار ساختن، آرزومند کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
به پایان رساندن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحمیل
تصویر تحمیل
Imposition, Infliction
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
Finalization, Supplementation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تحمیل
تصویر تحمیل
причинение , навязывание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
завершение , дополнение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
Fertigstellung, Ergänzung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تحمیل
تصویر تحمیل
Zufügung, Zumutung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تحمیل
تصویر تحمیل
завдання , нав’язування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
завершення , доповнення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تحمیل
تصویر تحمیل
zadawanie, narzucenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
finalizacja, suplementacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تحمیل
تصویر تحمیل
施加 , 强加
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تکمیل
تصویر تکمیل
完成 , 补充
دیکشنری فارسی به چینی