جدول جو
جدول جو

معنی تزحزح - جستجوی لغت در جدول جو

تزحزح
(اِ دِ)
دور شدن. (زوزنی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
تزحزح
دور شدن
تصویری از تزحزح
تصویر تزحزح
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ زَ زِ)
دور شونده. (آنندراج) (ازمنتهی الارب). دور و مهجور و غایب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ زَ زَ)
اسم مکان از تزحزح بمعنی جای دور شدن. قول کروّس:
فقد کان لی عماً اری متزحزح. (از اقرب الموارد). و رجوع به تزحزح و مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(مُ زَزَ)
دورکرده شده. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ زَ زِ)
دورکننده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَرُ)
دوری. (دهار) (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). گویند: هویزحزح منه، یعنی بدور است از او. (از متن اللغه) (از ناظم الاطباء) رجوع به زحزحه، زحزاح و تزحزح شود
لغت نامه دهخدا