تزانط (اِ) انبوهی کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تزاحم قوم. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ادامه... انبوهی کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تزاحم قوم. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) لغت نامه دهخدا