جدول جو
جدول جو

معنی تریبونوس - جستجوی لغت در جدول جو

تریبونوس
(تْ)
فلسفی در اعلام تمدن قدیم آرد: نامی بود که رومیان قدیم بر جمعی از صاحب منصبان لشکری یا کشوری اطلاق میکردند. صاحب منصبان لشکری را ’تریبونوس سپاهی’ می خواندند و صاحب منصبان کشوری را نیز بنا بر وظایف مختلف آنان عناوینی مانند ’تریبونوس ملی’، ’تریبونوس طرب’ بود. تریبونوس سپاهی به رؤسای لژیون های روم اطلاق می شد. و هر لژیونی را نخست سه تریبونوس بود ولی در سال 345 قبل از میلاد پیش از میلاد برای هر لژیونی شش تریبونوس تعیین کردند. تریبونوس کنسولی فقط از سال 444 قبل از میلاد تا 366 قبل از میلاد وجود داشت و این مقام بواسطۀتمایل طبقۀ عوام به احراز مقام کنسولی پدید آمد.
تریبونوس های مزبور شش نفر بودندو اختیارات آنان با کنسولان روم برابر بود. لیکن چون افراد طبقۀ ’پلبس’ بمقام کنسولی نایل آمدند تریبوناتوس کنسولی برافتاد. تریبوناتوس خزانه، به صاحب منصبانی گفته میشد که مأمور مالیۀ عمومی بودند و تاریخ ایجاد این مقام معلوم نیست.
سپاهی را در موقع انجام وظیفه لباس مخصوصی بود و همگی مطیع فرمان سپهسالار بودند. در دورۀ سلطنت روم معمولا تریبونوس های سپاه را سلاطین انتخاب می کردند لیکن در زمان جمهوری انتخاب آنان ازجانب کنسولان انجام می یافت. احراز مقام تریبونوس سپاه بر کسانی میسر بود که پنجسال در سپاه خدمت کرده یادر ده جنگ شرکت نموده باشند. تریبونوس طرب، بر کسانی اطلاق می شد که مأمور مراقبت و ترتیب بازیها و اعیاد ملی و عمومی بودند و این مقام اهمیت بسیار داشت. در باب تریبونوس ملی یا تریبونوس پلبس و طرز انتخاب آنان که بوسیلۀ مردم و با تشریف خاصی انجام می شد: رجوع به کتاب تمدن قدیم فستل دوکلانژ ترجمه نصرالله فلسفی ص 308- 312 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

میز بلندی که جلوی آن پوشیده است و سخنران در هنگام صحبت پشت آن می ایستد، جایی که یک فرد یا یک گروه، عقاید و آرا خود را بیان می کنند
فرهنگ فارسی عمید
(تْ)
بنقل پروکپوس طبیبی معروف که طبابت دربار روم میکرد. پس از شکست رومیان از انوشیروان، پادشاه ایران، برای متارکۀ موقت پانصد سنتناری و طبیب مذکور را مطالبه کرد. رومیان آن مبلغ و طبیب را بخدمت نوشیروان گسیل داشتند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
مؤلف فرهنگ نظام در ذیل کلمه ’تریبون’ (؟) آرد: این لفظ فرانسوی است لیکن در خود فرانسه بمعنی سکو و منبر است نه میز خطابه. (فرهنگ نظام ج 2). مأموری که حفظ حقوق مردم را بر عهده داشت. (ایران باستان ج 3 ص 2297). این کلمه از تریبونوس لاتینی اخذ شده و در روم قدیم به صاحب منصب قضایی اطلاق می شده که وظیفۀ او دفاع از حقوق و منافع ملت بود. و شاید بهمین جهت و بطور اخص در ایران به میز خطابۀ مجلس شورای ملی اطلاق گردید و رفته رفته به میز خطابه و سخنرانی هم گفته اند. و رجوع به تریبونوس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تریبون
تصویر تریبون
کرسی سخنرانی و نطق
فرهنگ لغت هوشیار