معنی ترکم - جستجوی لغت در جدول جو
ترکم
از توابع چهاردانگه ی سورتچی ساری
ادامه...
از توابع چهاردانگه ی سورتچی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر ترنم
ترنم
(دخترانه)
زمزمه کردن یک نغمه، آواز، نغمه
ادامه...
زمزمه کردن یک نغمه، آواز، نغمه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر تحکم
تحکم
حکم کردن، حکومت کردن به زور، به میل و رای خود حکم کردن، فرمانروایی، زورگویی
ادامه...
حکم کردن، حکومت کردن به زور، به میل و رای خود حکم کردن، فرمانروایی، زورگویی
فرهنگ فارسی عمید
تصویر تراکم
تراکم
روی هم جمع شدن، انباشته شدن، انبوه شدن، بر روی هم گرد آمدن و توده شدن، انبوهی
ادامه...
روی هم جمع شدن، انباشته شدن، انبوه شدن، بر روی هم گرد آمدن و توده شدن، انبوهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویر ترکه
ترکه
تَرِکَه
هر چیز متروک، وامانده، میراث
ادامه...
هر چیز متروک، وامانده، میراث
فرهنگ فارسی عمید
تصویر ترکب
ترکب
بر هم نشستن، به هم پیوستن، استوار شدن
ادامه...
بر هم نشستن، به هم پیوستن، استوار شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر تکرم
تکرم
به تکلف کرم کردن، اظهار کرم کردن
ادامه...
به تکلف کَرَم کردن، اظهار کَرَم کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر پرکم
پرکم
بیکار، بیکاره، از کار افتاده، ناچیزشده
ادامه...
بیکار، بیکاره، از کار افتاده، ناچیزشده
فرهنگ فارسی عمید
تصویر ترنم
ترنم
آواز خواندن، زمزمه کردن به آواز خوش، آواز
ادامه...
آواز خواندن، زمزمه کردن به آواز خوش، آواز
فرهنگ فارسی عمید
تصویر ترکه
ترکه
تَرکَه
شاخۀ باریک و دراز که تازه از درخت بریده باشند
ادامه...
شاخۀ باریک و دراز که تازه از درخت بریده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویر ترکمن
ترکمن
قوم سفید پوست از نژاد ترک که در آسیای میانه، ترکمنستان و شمال غربی ایران ساکن هستند، هر یک از افراد این قوم
ادامه...
قوم سفید پوست از نژاد ترک که در آسیای میانه، ترکمنستان و شمال غربی ایران ساکن هستند، هر یک از افراد این قوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویر ترکش
ترکش
تیر کش _ تیردان
ادامه...
تیر کش _ تیردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تبکم
تبکم
درماندن در سخن ماندن
ادامه...
درماندن در سخن ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پرکم
پرکم
از کار افتاده، ناچیز شده
ادامه...
از کار افتاده، ناچیز شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تهکم
تهکم
شکسته و ویران شدن
ادامه...
شکسته و ویران شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تکرم
تکرم
بزرگی نمودن
ادامه...
بزرگی نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
ترسم
سالوسی مرد مفریبی ظاهر پرستیدن، سالوسی کردن، ظاهر پرستی، سالوسی، جمع ترسمات
ادامه...
سالوسی مرد مفریبی ظاهر پرستیدن، سالوسی کردن، ظاهر پرستی، سالوسی، جمع ترسمات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ترغم
ترغم
خشم گرفتن، خشم کردن
ادامه...
خشم گرفتن، خشم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ترکب
ترکب
همگری هم آمیزی، بر هم نشینی -1 استوار شدن بر هم نشستن، سواری
ادامه...
همگری هم آمیزی، بر هم نشینی -1 استوار شدن بر هم نشستن، سواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ترکه
ترکه
آنچه مال و متاع از مرده بماند
ادامه...
آنچه مال و متاع از مرده بماند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ترکن
ترکن
استوار گردیدن و صاحب وقار بودن
ادامه...
استوار گردیدن و صاحب وقار بودن
فرهنگ لغت هوشیار
ترکمن
نام طایفه ای از طوایف ایران که بیشتر در گرگان و ترکمن صحرا زندگی میکنند
ادامه...
نام طایفه ای از طوایف ایران که بیشتر در گرگان و ترکمن صحرا زندگی میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ترکی
ترکی
ترک دار
ادامه...
ترک دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ترمم
ترمم
متفرق و پراکنده شدن
ادامه...
متفرق و پراکنده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ترنم
ترنم
آواز نیکو و خوش
ادامه...
آواز نیکو و خوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تریم
تریم
چرکن، آکناک
ادامه...
چرکن، آکناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ترتم
ترتم
نخ به انگشت بستن برای یاد آوری
ادامه...
نخ به انگشت بستن برای یاد آوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ترحم
ترحم
بخشودن، بر کسی مهربانی کردن
ادامه...
بخشودن، بر کسی مهربانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تردم
تردم
پینگی پنبه برداشتن (پینه وصله)، پارگی جامه، درازیدن پیکار
ادامه...
پینگی پنبه برداشتن (پینه وصله)، پارگی جامه، درازیدن پیکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تراکم
تراکم
گرد آمدن و بر هم نشستن
ادامه...
گرد آمدن و بر هم نشستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ترام
ترام
خانه های ریز روی عکس یا شیشه یا گراور
ادامه...
خانه های ریز روی عکس یا شیشه یا گراور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تحکم
تحکم
فرمان بردن و حکم کردن
ادامه...
فرمان بردن و حکم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ترنم
ترنم
زمزمه
ادامه...
زمزمه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر تراکم
تراکم
انباشت، انبوهی، چگالی
ادامه...
انباشت، انبوهی، چگالی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر ترحم
ترحم
مهر ورزی، دلسوزی
ادامه...
مهر ورزی، دلسوزی
فرهنگ واژه فارسی سره