جدول جو
جدول جو

معنی ترکادرو - جستجوی لغت در جدول جو

ترکادرو
(رُ دِ رُ)
قصر ترکادرو، بنای عظیمی است که در ارتفاعات پاسی در سال 1878 میلادی برای نمایشگاه ساخته شد و سپس بسال 1937 میلادی تجدید بنا گردید و بنام قصر شاییو مشهور است
بندر نظامی اسپانیا بر ساحل اقیانوس اطلس که بسال 1823 میلادی بر اثر هجوم قوای فرانسه سقوط کرد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ دَ رِ)
نام کوهی در ((پی سی ی اووده)) ، مسقطالرأس گئومات مغ، غاصب تاج و تخت هخامنشی. (ایران باستان ص 532)
لغت نامه دهخدا
(تَ تَ)
صدای برخورد دو چیز سخت. آواز شکستن و ترکیدن چیزی. صداهای موحش چون رعد: جهان پر بانگ و آواز شد و ترکاترک بخاست (تاریخ بیهقی). و رجوع به ترک شود
لغت نامه دهخدا
(تُ دَ رِ)
دهی است از دهستان گوی آغاج که، در بخش شاهین دژ شهرستان مراغه وبر سی و هشت هزار و پانصدگزی جنوب خاوری شاهین دژ ویکهزارگزی شمال راه ارابه رو شاهین دژ به تکاب قراردارد. دره ای معتدل و سالم است و 151 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غله و کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی آنان جاجیم بافی است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(اَ شَ)
کسی که خود بر سر نهاده باشد. (ناظم الاطباء). دارندۀ ترک. خود پوشیده:
بریده ز هر سو سر ترکدار
پراکنده خفتان همه دشت و غار.
فردوسی.
به هر گام بی تن سری ترکدار
بد افکنده چون مجمر زرنگار.
(گرشاسب نامه).
چو جنگی سواران فزون از شمار
زره پوش و جوشن ور و ترکدار.
(گرشاسب نامه)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
بزبان مردم هند باغبانی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ ثَبْ بُ)
پیوسته نگریستن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تکادرت العین فی الشی ٔ اذا دامت النظر الیه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تکادو
تصویر تکادو
رفت وآمد بتعجیل، جستجوی بسیار تفحص زیاد، کوشش
فرهنگ لغت هوشیار