- ترپیل
- فرانسوی اژدر ماهی سفره ماهی، اژدر از جنگ افزارها سلاحی که برای غرق کردن کشتی های دشمن بکار رود اژدر
معنی ترپیل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کوچ دادن
مرغولاندن (مرغول مرغوله جعد در گیسو)
پیدا کردن، هویدا کردن سخن قراء قرآن بادای مخارج حروف باهستگی و آرامیدگی
چرباندن چرب کردن با روغن، آبدادن پیش از رسیدن به زن، چکاندن
پر کردن چاه را از آب
چرب کردن موی به روغن
پست شمردن خوار داشتن ناکس داشتن فرومایه شمردن،جمع ترذیلات
فرانسوی اژدر سلاحی که برای غرق کردن کشتی های دشمن بکار رود اژدر
قرآن را با قرائت درست و آهنگ خوش تلاوت کردن، سخن را آراسته و آشکار و بی تکلف کردن، هموار و پیدا خواندن، خوش آوازی و حسن کلام
در علم عروض افزودن سببی بر وتد مستفعلن تا مستفعلاتن شود و آن را مرفّل می گویند
فرانسوی اژدر ماهی سفره ماهی، اژدر از جنگ افزارها سفره ماهی
((تِ رِ))
فرهنگ فارسی معین
نوعی موتور سیکلت پر قدرت با چرخ های بزرگ و لاستیک آجدار جهت مسابقه و رانندگی در مسیرهای ناهموار و گل آلود