جدول جو
جدول جو

معنی تروچسب - جستجوی لغت در جدول جو

تروچسب(تَ رُ چَ)
فرز. چابک. چالاک. سریع. و بی تأمل
لغت نامه دهخدا
تروچسب
فرز و چابک
تصویری از تروچسب
تصویر تروچسب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کاغذی که روی اجناس و کالاها می چسبانند و در آن نوع جنس و قیمت آن را تعیین می کنند، اتیکت، کنایه از تهمت، نسبت ناروا
فرهنگ فارسی عمید
(رَ سَ)
بلا. (منتهی الارب) (آنندراج). بلا و سختی و آفت و آسیب. (ناظم الاطباء). داهیه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تْ رُ)
شهری است که از توابع میسیه میباشد که در ساحل روم واقع است و موقعش در نزد تروبا بود که در تاریخ یونانیان مذکور است و پولس رسول چند دفعه بدانجا رفت. کتاب اعمال رسولان 20:5- 12 و دوم قرنتیان 2:16 و دوم تیموتاوس 4:13. (قاموس کتاب مقدس) : یک وزنۀ ایرانی که به شکل شیر ساخته شده در ابیدس در سرزمین ترواس نزدیک داردانل پیدا شده و خط و زبان آرامی درآن کنده گری شده است. (فرهنگ ایران باستان ص 158)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
مستمند و فقیر، چنانکه گویی به خاک چسبیده است. (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
(تُ)
رشته کوهی است در ترکیه که بدریای روم مشرف است. این رشته کوهها که قسمت جنوبی ساتراپی کاپادس را تشکیل می داده (آسیای صغیر) ، ایالت سوریه از شمال باین کوهها محدود بوده است
لغت نامه دهخدا
(تُ)
جمع واژۀ ترس بمعنی سپر. (منتهی الارب) (آنندراج). و رجوع به ترس شود
لغت نامه دهخدا
(مَ / مُ چَ)
یکی از گونه های تیره رزها که به توسط چنگک های مخصوص خود به دیوار می چسبد. (گیاه شناسی گل گلاب ص 261). پیچک دیواری که به عنوان گیاه زینتی پای دیوار منازل کاشته می شود و بدنۀ دیوار را می پوشاند
لغت نامه دهخدا
(اِ حِ)
رئیس شدن. (زوزنی) (اقرب الموارد) (المنجد). مهتر گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَ چَ)
کاغذی باریک که در یک جانب لعابی چسبنده دارد و نامه هارا لوله کرده بدان استوار کنند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(تُ)
دهی است از دهستان بالا ولایت بخش حومه شهرستان تربت حیدریه که در 22 هزارگزی شمال شوسۀ مشهد به تربت حیدریه واقع است دامنه ای معتدل و 64 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا غله و میوه و بنشن و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است. راه ماشین رو دارد. (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(تْ سُ)
آرماند. طبیب فرانسوی که بسال 1801 میلادی در درتور بدنیا آمد و در سال 1867 میلادی درگذشت وی کتاب در تراپوتیک تدوین کرد که مدتهای درازی از کتابهای کلاسی دانشکده های پزشکی بود
لغت نامه دهخدا
(اِ حِ)
ماست گردانیدن (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). جغرات ساختن شیر را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، عاجز و مانده گردانیدن، مست کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ چَ)
تکۀ کاغذ که بر آن نوع جنس و محل ساخت و دیگر مشخصات نویسند یا چاپ کنند و روی شیشه ها و بطریها چسبانند. قطعۀ کاغذی که روی اجناس چسبانند تا معرف جنس و قیمت آنها باشد. اتیکت. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از روسب
تصویر روسب
سختی آسیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تروس
تصویر تروس
جمع ترس، سپرها رئیس شدن، مهتر گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تروب
تصویر تروب
مستمند و فقیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رواسب
تصویر رواسب
به گونه رمن لردها نهشت ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برچسب
تصویر برچسب
قطعه کاغذی که روی اجناس چسبانند تا معرف جنس وقیمت آنها باشد
فرهنگ لغت هوشیار
((بَ. چَ))
تکه ای کاغذ که بر آن نوع جنس ومحل ساخت و دیگر مشخصات را نوشته یا چاپ کنند و روی کالا چسبانند، اتیکت
فرهنگ فارسی معین
اتیکت، انگ، نسبت ناروا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
باندرول
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تعبیر خواب برچسب دیدن برچسب در خواب، علامت آن است که به دشمنی اجازه می دهید از اسرار خصوصی شما مطلع شود و از این امر رنج خواهید برد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب