جدول جو
جدول جو

معنی ترؤم - جستجوی لغت در جدول جو

ترؤم
(اِ حِ)
بخشودن و مهربان شدن بر کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ترحم بر کسی. (اقرب الموارد) (المنجد) ، ناله کردن و آرزومند شدن ناقه به بچه. (از اقرب الموارد) ، مشتاق شدن به چیزی. (از المنجد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ تِ)
خویشتن را به شام نسبت کردن، بسوی چپ گرفتن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بسوی دست چپ کسی شدن، فال بد زدن بچیزی و یعدی بالباء. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ضدتیمن. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
کفشیر گرفتن جراحت. (منتهی الارب). کفشیر پذیرفتن زخم و اصلاح شدن آن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ حِ)
درنگ کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، جویان گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی). طالب و جویندۀ چیزی گردانیدن کسی را، ارادۀ چیزی نمودن بعد از چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
(اِ حِ)
رئیس شدن. (زوزنی) (اقرب الموارد) (المنجد). مهتر گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ حِ)
بحرکت آمدن و وزیدن باد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بحرکت آمدن باد و به چپ و راست متمایل شدن آن. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، برخاستن، پس لرزه گرفتن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، سایه افکندن و میل کردن شاخ درخت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). میل کردن شاخ درخت. (منتهی الارب) (المنجد) ، پیچیده شدن گردن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (المنجد) ، شادمانی نمودن از نعمت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، در چاشت بودن: تراءّد الضحی، کان فی الرأد. (اقرب الموارد) (المنجد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
پر گشتن دهان شتر از گیاه سبز. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط)
لغت نامه دهخدا
(تُءْمْ)
همزاد. (از المنجد). دوقلو. (دزی ج 1 ص 139)
لغت نامه دهخدا
(اِ حِ)
سخریه کردن به کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ترویم
تصویر ترویم
درنگ کردن، اراده چیزی نمودن بعد از چیزی
فرهنگ لغت هوشیار