- تروز
- سخت شدن، غلیظ و سخت شدن چیزی
معنی تروز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ظهور، آشکار شدگی، پیدائی
جمع درز، پارسی تازی گشته درزها شکاف های دوخته
نمایش، نشان دادن
بیلان، طراز، نمره، رتبه، سطح، میزان
پر خور
بر خویش پیچیدن، گوشه گرفتن
هندوانه، و بمعنی خیار
آلتی که بوسیله آن پستی و بلندی سطح چیزی را معلوم کنند
گاوتازی، غرش تندر، جنبش ابر
دو مثلث که از دو طرف دامن جامه بر آورند شاخ جامه و قبا، بال و پر مرغان
سیراب شدن، تفکر و تامل
خرغلت، تردستی، زبانبازی
ترسیدن
جمع ترس، سپرها رئیس شدن، مهتر گردیدن
بریده شدن و بریدن چیزی را، ساقط شدن دست، هراس و ترس
در گل و لای افتادن
شبانگاه رفتن
روایی یافتن، گرد چیزی گردیدن
فرانسوی دسته گروه
مستمند و فقیر
اضطراب کردن، جنبیدن آلتی است در ماشین که هر وقت بخواهند با آن ماشین را نگه میدارند آلتی است در ماشین که هر وقت بخواهند با آن ماشین را نگه میدارند
تاغ
شادمانی نمودن
بابلی رومی ماه دهم در سال رومی، گرمای سخت داغی گرمای سخت، نام ماه اول تابستان و ماه دهم از سال رومیان، تابستان فصل گرما
چاک و شکاف
از ریشه پارسی وزیر شدن
تحمل کردن، چشم پوشی
شادی، نشاط، عیش و طرب، برای مثال با کروز و خرمی آهو به دشت / می خرامد چون کسی کاو مست گشت (رودکی - ۵۳۴)
هندوانه، خیار، بادرنگ
آلتی در اتومبیل، دوچرخه، موتورسیکلت و بعضی ماشین های دیگر که با فشار دادن آن حرکت ماشین را کند می کنند و یا آن را از حرکت بازمی دارند
نمایان شدن، پدیدار شدن، آشکار شدن
دامن لباس، دامن قبا، گوشۀ دامن قبا
ماه دهم از ماه های رومی برابر مرداد، ماه هفتم از سال شمسی کشورهای عربی، بین حزیران و آب، مطابق با ژوئیه، دارای ۳۱ روز، کنایه از تابستان، موسم گرما